مدینه بازگشتند وتعداد نیروهای اسلام به هفتصد نفر کاهش یافت. بامداد روز هفتم شوّال از سال سوم هجرت در دامنه کوه احد دو لشگر در برابر هم صف آرایی کردند.

پیامبر اسلام پیش از آغاز جنگ ، با یک دید نظامی ، میدان جنگ را مورد بررسی قرار داد ونظرش به نقطه ای جلب شد که ممکن بود دشمن در گرما گرم جنگ از آن نقطه نفوذ کرده ، از پشت سر به مسلمانان حمله کند. از این نظر افسری به نام «عبدالله بن جُبَیْر» را با پنجاه نفر تیرانداز روی تپّه ای مستقر ساخت تا از رخنه احتمالی دشمن از آن نقطه جلوگیری کنند ودستور داد به هیچوجه نباید آن نقطه حساس را ترک کنند ، چه مسلمانان پیروز شوند وچه شکست بخورند.

از طرف دیگر در جنگ های آن زمان ، پرچمدار ، نقش بسیار بزرگی داشت واز این رو پرچم را همیشه به دست افرادی دلیر وتوانا می سپردند. استقامت وپایداری پرچمدار واهتزاز پرچم در رزمگاه ، موجب دلگرمی جنگجویان بود ، وبر عکس ، کشته شدن پرچمدار وسرنگونی پرچم مایه تزلزل روحی آنان می گردید ، به همین جهت پیش از آغاز جنگ به منظور جلوگیری از شکست روحی سربازان ، چند نفر از شجاع ترین رزمندگان به عنوان پرچمدار تعیین می گردید.

در این جنگ نیز قریش به همین ترتیب عمل کردند ، وپرچمدارانی از قبیله «بنی عبدالدّار» که به شجاعت معروف بودند ، انتخاب کردند ، ولی پس از آغاز جنگ ، پرچمداران آنان یکی پس از دیگری به دست توانای علی عليه‌السلام کشته شدند وسرنگونی پی درپی پرچم ، باعث ضعف وتزلزل روحی سپاه قریش گردید وافرادشان پا به فرار گذاشتند.

از امام صادق عليه‌السلام نقل شده است که فرمود : «پرچمداران سپاه شرک در جنگ اُحُد نُه نفر بودند که همه آن ها به دست علی عليه‌السلام به هلاکت رسیدند». (۱)

__________________

۱ ـ شیخ مفید ، الإرشاد ، ص ۴۷.

۷۵۸۱