خدا قسم من هیچ گاه کتاب خدا را به چیزی آلوده نمی سازم. (۱)

قرظه بن کعب از اصحاب پیامبر می گوید : «عازم کوفه (به جهت انجام مأموریت استانداری از طرف خلیفه دوم) بودم خلیفه تا مسافتی بیرون از مدینه ما را بدرقه نمود وگفت : آیا می دانید برای چه به بدرقه شما آمدم ، گفتیم برای این که خواستی ما را تکریم نمایی ، گفت : بلی ، ولی هدف دیگری نیز داشتم وآن این که شما به شهری می روید که مردمش خیلی قرآن می خوانند ، شما آن ها را از خواندن قرآن به شنیدن حدیث پیامبر اسلام مشغول نکنید» پس از آن قرظه در جواب درخواست نقل حدیث پیامبر توسط مردم ، به آنان می گفت : عمر ما را از آن نهی کرده است. (۲)

محمد بن مسلم زُهْری می گوید : چون عمر بن خطاب خواست سخنان پیامبر راگردآوری کند ، با صحابه پیامبر در این باره مشاوره کرد وآن ها نظر مثبت دادند. عمر یک ماه درباره آن فکر کرد وسپس گفت : من خواستم سخنان پیامبر را گردآوری کنم ولی قومی را به یادآوردم که پیش از شما کتاب هایی نوشتند وچنان اوقات خود را صرف آن کردند که کتاب خدا را رها کردند ، به خدا سوگند من هیچ گاه کتاب خدا را به چیزی آلوده نمی سازم. (۳)

اگر واقعاً انگیزه این بود ، نمی توانست مجوز جلوگیری از نقل حدیث باشد ، بلکه راه حل این بود که خلیفه مردم را به خواندن قرآن وتوجه به آن تشویق کند نه کلاً حدیث را تعطیل کند ، البته هنوز قرآن مورد توجه مردم بود ؛ به گواه این که در زمان خلافت عثمان هنگام جمع آوری قرآن ، مسلمانان آیات وسوره های قرآن را که در حفظ یا به صورت مکتوب داشتند ، در اختیار هیئت تدوین قرآن قرار دادند.

__________________

۱ ـ متقی هندی ، همان ، ج ۱۰ ، ص ۲۹۳.

۲ ـ ذهبی ، تذکره الحفاظ ، ج ۱ ، ص ۷ ۱ ؛ امینی ، همان ، ج ۶ ، ص ۲۹۴ ؛ با کمی تفاوت ، ابن سعد ، همان ، ج ۷ ، ص ۶.

۳ ـ متقی هندی ، همان ، ج ۱۰ ، ص ۲۳۹ ، شماره ۲۹۴۷۴ ؛ ابوریه ، اضواء علی السنه المحمدیه ، ص ۴۶ ، ۴۷.

۷۵۸۱