ساخت ، اینک اگر توهم می خواهی مثل قاتل پدرم باشی ، باش!

عبدالملک گفت : نه ، مقصودم این است که نزد ما بیایی تا از امکانات دنیوی ما برخوردار شوی.

در این هنگام امام روی زمین نشست ودامن لباس خود را پهن کرد وگفت : خدایا قدر وارزش اولیای خود را به وی نشان بده. ناگهان دیدند دامن حضرت پر از گهرهای درخشانی است که چشم ها را خیره می کند. آن گاه گفت : خدایا این ها را بگیر که مرا نیازی به این ها نیست! (۱)

۲. عبدالملک اطلاع پیدا کرده بود که شمشیر پیامبر اسلام در اختیار علی بن الحسین عليه‌السلام است (واین ، چیز جالبی بود ، زیرا یادگار پیامبر بود ومایه تفاخر. از این گذشته ، نوعی مظهر حکومت به شمار می رفت. وانگهی ، بودن آن شمشیر نزد علی بن الحسین عليه‌السلام مایه نگرانی عبدالملک بود ، زیرا مردم را به سوی خود جلب می کرد). لذا پیکی نزد آن حضرت فرستاد ودرخواست کرد که حضرت شمشیر را برای وی بفرستد ودر ذیل نامه نیز نوشت که اگر کاری داشته باشید ، من حاضرم آن را انجام دهم!

امام پاسخ رد داد. عبدالملک نامه تهدیدآمیزی نوشت که اگر شمشیر را نفرستی ، سهمیه تو را از بیت المال قطع خواهم کرد (در آن زمان همه مردم از بیت المال سهمیه می گرفتند ، وامام نیز سهمیه ای داشت). امام در پاسخ نوشت : اما بعد ، خداوند عهده دار شده است که بندگان متقی را از آن چه ناخوشایندشان است ، نجات بخشد ، واز آن جا که گمان ندارند ، روزی دهد ودر قرآن می فرماید : «خداوند هیچ خیانت گر ناسپاسی را دوست نمی دارد» (۲). (۳)

__________________

۱ ـ قطب راوندی ، الخرایج والجرایح ، تصحیح وتعلیق : شیخ اسدالله ربانی ، ص ۲۳۲ ؛ الأمین العاملی ، السید محسن ، الصحیفه الخامسه ، ص ۴۹۲.

۲ ـ «اِنِّ اللهَ لا یُحِبُّ کُلّ خَوّان کَفُور» (سوره حج : ۳۲).

۳ ـ الأمین العاملی ، السید محسن ، اعیان الشیعه ، ج ۱ ، ص ۶۳۵ (آیت الله) خامنه ای ، سید علی ، پژوهشی درزندگی امام سجاد ، ص ۷۳ مجلسی ، بحارا لأنوار ، ج ۴۶ ، ص ۹۵.

۷۵۸۱