روزی هشام بن عبدالملک از وی خواست برای فرزندان او حدیث یاد بدهد ، در این هنگام زهری یک نفر منشی داشت وچهارصد حدیث املا کرد ومنشی نوشت. (۱)

«عمر بن عبدالعزیز» نیز طی بخش نامه ای نوشت : در نقل وکتابت حدیث از وجود زهری غفلت نکنید ، زیرا هیچ کس داناتر از او نسبت به سنت گذشته باقی نمانده است! (۲)

اینک باید دید دفاتر وکتاب هایی که به امر ولید وهشام پر از حدیث شده بود ، شامل چه نوع حدیث هایی بوده است؟ بی شک در میان این دفاتر یک حدیث هم در محکومیت امثال ولید وهشام وجود نداشت ، بلکه شامل احادیثی بود که براعمال ننگین وضد اسلامی آنان صحه می گذاشت واز وزنه وموقعیت درخشان رقبای سیاسی آنان یعنی بنی هاشم می کاست.

سند تاریخی یاد شده در زیر گواه روشنی است بر این که چه نوع نوشته ها وحدیث هایی مورد تشویق وتأکید هشام بوده است.

__________________

۱ ـ ابن حجر عسقلانی ، تهذیب التهذیب ، ج ۹ ، ص ۴۴۹ ؛ شمس الدین ذهبی ، تذکره الحفاظ ، ج ۱ ، ص ۱۱۰.

۲ ـ ابن کثیر ، همان مأخذ ، ج ۹ ، ص ۳۴۳. ممنوعیت نقل وکتابت حدیث پس از رحلت پیامبر اسلام صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از زمان خلافت عمر بن خطاب وتوسط او آغاز گردید وتا آخر قرن اول هجری ادامه داشت ودر زمان حکومت عمر بن عبدالعزیز رسماً توسط او لغو گردید. تحلیل گران در تاریخ اسلام معتقدند که این ممنوعیت انگیزه سیاسی داشته است وهدف از آن این بوده که امتیاز بزرگی را که آن روزها امیرمؤمنان عليه‌السلام داشته ، از بین ببرند ، زیرا علی عليه‌السلام زمانی که هنوز پیامبر اسلام در حال حیات بود ، کتاب هایی تدوین نموده بود که در آن ها احادیث پیامبر وحقایقی را که از آن حضرت در ابواب مختلف فرا گرفته بود ، جمع کرده بود ونقل وافشای این حقایق ، از نظر سیاسی ، به نفع خلیفه وقت نبود ، زیرا هرکدام به نحوی سند حقانیت علی عليه‌السلام به شمار می رفت ، از این رو عمر نقل وکتابت وتدوین حدیث را به طور کلی ممنوع اعلام کرد! بدین ترتیب ملاحظه می شود که هم ممنوعیت نقل وتدوین حدیث ریشه سیاسی داشته وهم لغو ممنوعیت آن توسط امثال هشام. در این زمینه در سیره امام باقر عليه‌السلام توضیح بیش تری خواهیم داد! در هر حال شیعه هرگز این ممنوعیت را جدّی نگرفت وبلافاصله پس از فوت پیامبر به تدوین حدیث پرداخت واز این رو در نقل وجمع آوری حدیث پیشگام بود.

۷۵۸۱