حکومت پلید بنی امیه با تبلیغات زهرآگین وکینه توزانه اش ، خاندان پاک پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله را در نظر مردم شام ، منفور جلوه داده ودرمقابل ، بنی امیه را خویشان رسول خدا قلمداد کرده بود ، به طوری که مورخان می نویسند :

پس از پیروزی قیام عباسیان واستقرار حکومت «ابوالعباس سفّاح» ده تن از امرای شام نزد وی رفتند وهمه سوگند خوردند که ما تا موقع قتل مروان ، آخرین خلیفه اموی نمی دانستیم که رسول خدا جز بنی امیه خویشاوندی داشته باشد که از او ارث ببرد ، تا آن که شما امیر شدید. (۱)

بنابراین جای شگفت نیست اگر در کتب مقتل بخوانیم :

به هنگام درآمدن اسیران (کربلا) به دمشق مردی در برابر علی بن الحسین عليه‌السلام ایستاد وگفت : سپاس خدایی که شما را کشت ونابود ساخت ومردمان را از شرتان آسوده کرد وامیرالمؤمنین را برشما پیروز گردانید!

علی بن الحسین عليه‌السلام خاموش ماند تا مرد شامی آن چه در دل داشت ، بیرون ریخت. سپس از او پرسید : قُرآن خوانده ای؟

آری.

این آیه را خوانده ای؟

قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلاّ الْمَوَدَّهَ فی الْقُرْبی (۲) : (بگو بر رسالت خود مزدی از شما نمی خواهم جز دوستی نزدیکان).

آری.

واین آیه را؟ : وَآتِ ذَالْقُرْبی حَقَّهُ (۳) : (وحق خویشاوندان را بده!).

آری.

واین آیه را؟ :

__________________

۱ ـ ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه ، ج ۷ ، ص ۱۵۹.

۲ ـ سوره شوری : ۲۲.

۳ ـ سوره اسراء : ۲۶.

۷۵۸۱