دور بوده باشد ، وشاید خواننده تاحد انکار از این معنا تعجب کند ، ولی اگر بدانیم که یزید از طرف مادر از قبیله «بنی کلب» بود که پیش از اسلام دین مسیحی داشتند ، تعجب نخواهیم کرد ، زیرا از بدیهیات علم الإجتماع این است که ریشه کن ساختن عقاید یک ملت که اساس خوی ها وخصلت ها وارزش های اجتماعی وسرچشمه افکار وعادات وفرهنگ عمومی آن هاست ، نیازمند گذشت زمانی طولانی است.

تاریخ به ما می گوید : یزید تا زمان جوانی در این قبیله پرورش یافته بود واین ؛ به آن معنا است که وی دوران تربیت پذیری وشکل گیری شخصیت خود را که مورد توجه مربیان است ، در چنین محیطی گذرانده بود وبه این ترتیب ، علاوه بر تأثیرپذیری ازمسیحیت ، خشونت بادیه وسختی طبیعت صحرا نیز با سرشت او درهم آمیخته بود.

به علاوه به نظر گروهی از مورخان ، از آن جمله «لامنس» مسیحی در کتاب «معاویه» وکتاب «یزید» ، بعضی از استادان یزید از مسیحیان شام بوده اند ، وآثار سوء چنین تربیتی در مورد کسی که می خواست زمام دار مسلمانان باشد برکسی پوشیده نیست. «علائلی» آن گاه می گوید : «این که یزید ، «اخطل» شاعر مسیحی را وا داشت که انصار را هَجْوْ کند ونیز سپردن تربیت پسرش به یک نفر مسیحی که مورخان به اتفاق آن را نقل کرده اند ، ریشه در همین تربیت مسیحی وی داشت». (۱)

به گواهی تاریخ ، خود یزید گرایش خود را نسبت به مسیحیت کتمان نمی کرد ، بلکه علناً می گفت :

فان حرمت علی دین احمد

فخذها علی دین المسیح بن مریم!

اگر شراب در دین احمد (پیامبر اسلام) حرام است ، تو آن را بر دین مسیح بگیر (وبیاشام). (۲)

__________________

۱ ـ سموّ المعنی فی سموّ الذات ، ص ۵۸.

۲ ـ حاج شیخ عباس قمی ، تتمه المنتهی فی وقایع ایام الخلفا ، ص ۴۳. البته خوردن شراب در آیین واقعی

۷۵۸۱