قرار می دهند ، نه همه جوانب را. این گونه کسان ، گویی سوگند یاد کرده اند که برای تکامل تاریخ بشر ، یک عامل بیش تر معرفی نکنند ، ویا عامل مورد نظر خویش را کلید سحرآمیزی می انگارند که می تواند تمام درهای بسته تاریخ را بگشاید! آنان برای این که خود را تنگ نظر معرفی نکنند ، عامل واحدی ، مانند شرائط اقتصادی را ، زیر بنای تمام رویدادها معرفی کرده ودیگر عوامل را به لحاظ تأثیرگذاری در درجه دوم قلمداد می نمایند.

کسانی که موتور محرک تاریخ را یک عامل بیش نمی دانند ، انسان های یک بُعدی وسطح نگری هستند که ذهن محدود آنان تنها به یک بعد از عوامل سازنده تاریخ انس گرفته ، واز دیگر عوامل غفلت ورزیده اند ویا افکار حزبی وسیاسی ، آنان را به توانمندی عاملی خاص (مبارزه طبقاتی) سوق داده ، ودیگر عوامل را روبنا دانسته اند.

تاریخ ومبارزه طبقاتی

مارکسیسم ، تاریخ جامعه انسانی را محصول مبارزه طبقاتی انسان های محروم دانسته ومجموع جهانیان را به دو گروه تقسیم کرده است : گروهی وابسته به نظام کهن که منافع خود را در بقای آن می انگارند ، وگروهی مبارز که منافع خویش را در دگرگون کردن نظام حاکم می دانند.

این گونه تفسیر از تحولات بشر ، نشانه خلاصه کردن فعالیت های انسان در خواسته های مادی انسان است. در حالی که در این قلمرو ، غرائز دیگری وجود دارد که شرافت وارزش انسان را بالاتر از آن می داند که فقط در حوزه محدود منافع مادی خود بیندیشد ، وحرکت تاریخ را صرفاً معلول شکم وشهوت بشمارد. صفحات تاریخ بشر ، شاهد مبارزات مردان بزرگ وارزشمندی است که برای احیای ارزش ها واصلاح نابسامانی های دینی واخلاقی ، دست به قبضه شمشیر برده ، وجان خود وفرزندان خویش را در این راه باخته اند.

۷۵۸۱