يوسف، مرتکب دزدى نشده بودند.

جواب اينست که اينگونه سخنان که بحسب بعضى از روايات از روى «توريه» «= اراده معناى ديگر» گفته شده بخاطر مصالح مهمترى بوده و از بعضى از روايات مى‌توان استظهار کرد که با الهام الهى بوده است چنانکه در داستان حضرت يوسف (عليه السلام) مى‌فرمايد: «كَذلِكَ كِدْنا لِيُوسُفَ» و بهرحال، چنين دروغهايى گناه و مخالف با عصمت نيست.

٦- شبهه ششم آنکه: در داستان حضرت موسى (عليه السلام) آمده است که يک فرد قبطى را که با يکى از بنى اسرائيل درگير شده بود به قتل رسانيد و به همين جهت از مصر فرار کرد و هنگامى که از طرف خداى متعال، مأمور به دعوت فرعونيان شد عرض کرد: «وَ لَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ»(١) و سپس در پاسخ فرعون که قتل مزبور را به او گوشزد کرد فرمود: «فَعَلْتُها إِذاً وَ أَنَا مِنَ الضّالِّينَ»(٢). اين داستان چگونه با عصمت انبياء حتى قبل از بعثتشان سازگار است؟

جواب اين است که اولا قتل فرد قبطى، عمدى نبود بلکه در اثر نواختن مشتى بر وى اتفاق افتاد. ثانياً جمله «وَ لَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ» بر طبق نظر فرعونيان گفته شده و منظور اين است که ايشان مرا قاتل و گنهکار مى‌دانند و مى‌ترسم بعنوان قصاص مرا بکشند. و ثالثاً جمله «وَ أَنَا مِنَ الضّالِّينَ» يا از روى مماشات با فرعونيان گفته شده که گيرم در آن موقع، من گمراه بودم ولى اينک خدا مرا هدايت کرده و با براهين قاطع بسوى شما فرستاده است، و يا منظور از «ضلال» ناآگاهى از عواقب آن کار بوده است و در هر صورت، دلالتى بر مخالفت حضرت موسى (عليه السلام) با تکليف الزامى الهى ندارد.

٧- شبهه هفتم آنکه: در آيه (٩٤) از سوره يونس، خطاب به پيامبر اکرم (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) مى‌فرمايد: «فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكّ مِمّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ فَسْئَلِ الَّذِينَ يَقْرَؤُنَ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِينَ» و در آيات (١٤٧) از سوره بقره و (٦٠) از آل عمران و (١١٤) از انعام و (١٧) از هود و (٢٣) از سوره سجده نيز آن حضرت را از شک و ترديد، نهى مى‌فرمايد، پس چگونه مى‌توان گفت که ادراک وحى، غيرقابل شک و ترديد

__________________

١. سوره شعراء، آيه ١٤.

٢. سوره شعراء، آيه ٢٠.

۵۱۱۳