جلوى مغالطات و بدآموزيها گرفته مى‌شود.

از اينجا نکته ناميده شدن انبياء به «مذکر» و «نذير» و ناميده شدن قرآن کريم به «ذِکر» و «تذکره» روشن مى‌گردد.

اميرمؤمنان (عليه السلام) در مقام بيان حکمتهاى بعثت انبياء مى‌فرمايد:

«لِيَسْتَأدُوهم ميثاقَ فِطْرَته، و يُذكِّروهم مَنْسِىَّ نِعْمتِه، و يَحتجّوا عَلَيْهم بِالتّبليغ» يعنى خداى متعال، پيامبران خود را پى در پى فرستاد تا وفادارى به پيمان فطرت را از مردم بخواهند، و نعمتهاى فراموش شده را به يادشان آورند، و با تبليغ و بيان حقايق، حجت را برايشان تمام کنند.

٢- يکى از مهمترين عوامل تربيت و رشد و تکامل انسان، وجود الگو و نمونه رفتار است که اهميت آن، در مباحث روانشناسى به ثبوت رسيده است. انبياء الهى بعنوان انسانهاى کامل و تربيت شده الهى، اين نقش را به بهترين وجهى ايفاء مى‌کنند و علاوه بر تعليمات و آموزشهاى مختلف، به تربيت و تزکيه مردم نيز مى‌پردازند. و مى‌دانيم که در قرآن کريم «تعليم و تزکيه» توأماً ذکر شده و حتى در بعضى از موارد «تزکيه» مقدم بر «تعليم» آمده است.

٣- يکى ديگر از برکات وجود انبياء در ميان مردم اين است که در صورت فراهم بودن شرايط لازم، رهبرى اجتماعى و سياسى و قضائى مردم را به عهده مى‌گيرند. و بديهى است که رهبر معصوم، يکى از بزرگترين نعمتهاى الهى براى جامعه مى‌باشد و بوسيله او جلو بسيارى از نابسامانيهاى اجتماعى گرفته مى‌شود و جامعه از اختلاف و پراکندگى و کجروى نجات مى‌يابد و به سوى کمال مطلوب رهبرى مى‌گردد.

۵۱۱۳