روش نقلى و تعبّدى، اثبات مى‌شوند همگى در يک سطح نيستند بلکه يک دسته از مطالب، و از جمله، حجيّت رفتار و گفتار پيامبر اکرم (صلّى الله عليه و آله و سلّم) «= سنت» مستقيماً بوسيله آيات کريمه قرآن، ثابت مى‌شود (بعد از آنکه حقانيت قرآن کريم بوسيله دليل عقلى به ثبوت رسيد) سپس مسائل ديگرى مانند تعيين جانشين آن حضرت و حجيّت سخنان ائمه اطهار (سلام الله عليهم اجمعين) تبيين مى‌شود.

بديهى است نتيجه‌اى که از دلايل نقلى بدست مى‌آيد در صورتى يقينى خواهد بود که سند آنها قطعى و دلالت آنها صريح باشد.

پرسش

١- چرا مسائل بخش خداشناسى را تنها با اسلوب تعقّلى، بيان کرديم؟

٢- مسائل بنيادى بخش نبوّت کدامند؟

٣- آيا مى‌توان مسائل بنيادى نبوّت و معاد را با دليل نقلى، اثبات کرد؟ و آيا فرقى بين اين دو دسته از مسائل، وجود دارد؟

٤- کدام دسته از مسائل علم کلام را مى‌توان با دلايل نقلى، اثبات کرد؟

٥- وجه مقدم داشتن بخش نبوّت بر بخش معاد چيست؟ و آيا ترتيب منطقى ديگرى براى تنظيم مسائل اين دو بخش، وجود دارد؟

٦- چه فرقهايى ميان فلسفه و کلام، وجود دارد؟

٧- مسائل علم کلام را از نظر اثبات، به چند دسته مى‌توان تقسيم کرد؟ ترتيب اين دسته ها را بيان کنيد.

۵۱۱۳