وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ * الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّـهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَـٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ * رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ * رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ * رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَىٰ رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ.

حبه گويد: حضرت اين آيات را مکرر تلاوت می فرمود و چنان مجذوب مطالعه آسمان زيبا و خالق اين زيبائيها بود که گويا هوش از سرش پريده بود کم کم بالای سرم رسيده و پرسيدند حبه خوابی يا بيدار؟، جواب دادم بيدارم، آقا شما که با اين جهاد و کوشش و با آنهمه سوابق درخشان و آنهمه زهد و تقوی، چنين اشک می ريزی ما بيچارگان چه کنيم؟ حضرت چشمها را به پايين انداخته و شروع به گريه کردند و فرمودند: ای حبه همگی ما در برابر خداوند ايستگاهی داريم که هيچ يک از اعمال ما بر او پوشيده نيست ای حبه بطور قطع خداوند از رگ گردن به من و تو نزديکتر است، ای حبه هيچ چيز نمی تواند من و تو را از خدا پنهان دارد آنگاه حضرت رفيقم نوف را مورد خطاب قرار داده و فرمود: ای نوف خوابی؟ جواب داد: نه يا علی حالت حيرت انگيز و شگفت آور شما موجب شد که امشب فراوان بگريم حضرت فرمود: ای نوف اگر امشب از خوف خدا فراوان گريه کردی فردا در پيشگاه خدا چشمانت روشن خواهد شد، ای نوف: هيچ قطره اشکی از ديدگاه کسی از خوف خدا جاری نمی شود مگر آنکه دريايی از آتش را خاموش می کند. آخرين جمله حضرت به ما اين بود که: از خداوند در ترک انجام مسئوليتها بترسيد آنگاه در حاليکه زمزمه می کرد از جلوی ما گذشت و فرمود: خدايا ای کاش

۲۳۷۱