است از بين می برد و خود عامل ترک گناه است.

در نتيجه ايمان به معاد تاثير بسيار عميق و گسترده ای در اعمال انسانها دارد زيرا اعمال انسان بازتاب اعتقادات اوست و به تعبير ديگر رفتار هر انسانی با جهانبينی او ارتباط و پيوند مستقيم دارد، کسی که به قيامت اعتقاد دارد در اصلاح خويش و انجام اعمال گوناگون فوق العاده سخت گير و موشکاف است. او هر لحظه بخواهد هر کاری انجام دهد آثار قطعی آن را در مقابل چشمان خود می بيند بنابراين هميشه مراقب رفتار خويش است.

در مقابل انسانهائيکه عقيده و توجه به جهان پس از مرگ ندارند زندگی دنيا برايشان پوچ و بی محتوا و تکراری است اگر زندگی دنيا را بدون جهان ديگر در نظر بگيريم درست مانند اين است که زندگی دوران جنين را بدون زندگی اين دنيا فرض کنيم که چيزی جز يک زندان تاريک نخواهد بود، راستی اگر انتهای اين دنيا فنا و نيستی هميشگی باشد چقدر تاريک و وحشتناک است حتی مرفه ترين زندگی پوچ و بی معنی خواهد بود!.

مدتی خام و بی تجربه تا پخته شدن ، مدتی رنج تحصیل و تشکیل زندگی و سپس پیری و آنگاه مرگ و نابودی چه معنایی خواهد داشت؟! پس برای چه زنده ايم؟ خوردن غذا، پوشيدن لباس، کار و تلاش، اين زندگی تکراری را دهها سال ادامه دادن که آخر چی؟! آيا واقعا اين آسمان گسترده، اين زمين پهناور اين همه تحصيل علم و اندوختن تجربه و اين همه استادان و مربيان همه برای چند روز زندگی و سپس نابودی هميشگی است؟! اينجاست که پوچی زندگی برای آنها که عقيده به معاد ندارند قطعی می شود.

اما کسانيکه عقيده به معاد دارند، دنيا را مزرعه ای برای آخرت

۲۳۷۱