پايه گذار و موسس دين و دارای کتاب است و امام بعنوان جانشين او حافظ و نگهبان دين و مبين اصول و فروع و تعقيب کننده تمام وظايف مقام نبوت است و همانگونه که انتخاب پيغمبر از طرف خداست تعيين امام هم بايد از طرف خداوند باشد و به تعبير آيه ١٢٤ از سوره بقره امامت عهد خداوند است.

لذا حضرت ابراهيم عليه‌السلام که می پرسد آيا از ذريه من هم کسی به مقام امامت می رسد! خدا می فرمايد: لا يَنالُ عَهدِي الظّالِمينَ «عهد من به ظالمین نمی رسد» خداوند امامت را عهد خود می داند و عهد خداوند با انتخاب و شوری تعيين نمی گردد زيرا شوری و انتخاب مربوط به کارهای مردم است و در دو آيه ای که مساله شوری بيان شده کلمه امر آمده: وَأَمرُهُم شورىٰ بَينَهُم و وَشاوِرهُم فِي الأَمرِ «مشورت در دو آيه مربوط به امور اجتماعی و کارهای مردم است و هرگز شامل عهد و پيمان خداوند نمی شود» در آيه ٦٧ سوره قصص می فرمايد: وَرَبُّكَ يَخلُقُ ما يَشاءُ وَيَختارُ ما كانَ لَهُمُ الخِيَرَةُ «و پروردگار تو می آفريند هر چه را بخواهد و اختيار می کند و مردم در برابر اختيار خداوند حق اختيار ندارند».

مرحوم فيض کاشانی در تفسير صافی ذيل آيه مذکور احاديثی نقل می کند که: خداوند هر گاه کسی را به امامت برگزيد مردم نبايد به سراغ ديگری بروند و در حديث ديگری می خوانيم با وجود امکان انحراف در انتخاب ارزش آن از بين می رود و انتخابی می توان کاملا ارزش داشته باشد که از طرف خداوند باشد، خداوندی که آگاه بر باطن و آينده انسانهاست.

لَمَّا كَانَ النَّبِيُّ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم يَعْرِضُ نَفْسَهُ عَلَى القَبَائِلِ جَاءَ إِلَى بَنِي كِلَابٍ فَقَالُوا:

۲۳۷۱