درس مکاسب محرمه

جلسه ۳: مقدمه ۳

 
۱

خطبه

۲

ادامه روایت تحف العقول

شخصی از امام صادق سوال کرد که معایش عباد چند چیز است؟

معایش عباد، یعنی اموری که به وسیله آن، مردم امرار معاش می‌کنند. مثلا فردی با خرید و فروش امرار معاش می‌کنند یا با اجاره دادن امرار معاش می‌کنند یا با صنعت خود امرار معاش می‌کنند یا با حکومت کردن امرار معاش می‌کنند.

امام صادق در جواب می‌فرمایند: معایش امام ۴ چیز است: حکومت، تجارت، صناعت، اجاره و هر کدام دو نوع حلال و حرام دارد.

امام صادق در اول حدیث می‌فرمایند: «جميع المعايش كلّها من وجوه المعاملات فيما بينهم ممّا يكون لهم فيه المكاسب أربع جهات».

امام می‌فرمایند همه معایشی که عنوان معامله دارد و در این معایش هم کسب درآمد می‌باشد.

حال در کلمه المعاملات دو نظریه است:

نظریه اول: معاملات بالمعنی الاعم؛ به تمام کارهای غیر عبادی، معاملات بالمعنی الاعم گفته می‌شود و به عقود و ایقاعات، معاملات بالمعنی الاخص گفته می‌شود. مثلا به بیع که عقد است و به طلاق که ایقاع است، معامله بالمعنی الاخص گفته می‌شود.

حال معنای جمله بالا می‌شود: همه معایشی که عبادت نیستند...

طبق این نظریه، معایش دو نوع است: ۱. معایش غیر معامله‌ای، مثل دعا، فردی دعا می‌کند خدایا برای من روزی بفرست، خداوند هم برای او روزی می‌فرستد؛ ۲. معایش معامله‌ای که خود دو قسم است: الف: معایش معامله‌ای کسبی، مثل بیع که جزء معایش است و غیر عبادی هم است و در آن کسب در آمد هم است؛ ب: معایش معامله‌ای غیر کسبی؛ مثل تنفس، نفس کشیدن برای اسباب بعیده امرار معاش است و عبادت هم نیست و کسب و درآمد هم ندارد.

حال حضرت می‌فرمایند: همه معایشی که عنوان معامله دارد (پس دعا خارج شد) و کسب درآمد هم دارد (پس تنفس خارج شد).

نظریه دوم: مراد معنای لغوی معاملات است. معامله مصدر باب مفاعله است و معنای لغوی آن این است که من عملی انجام می‌دهم و طرف مقابل برای جزاء آن عمل، عملی انجام می‌شود. عمل و عکس العمل را معامله می‌گویند. من گوسفند را به دیگری می‌دهم و آن فرد در مقابل جزاء این کار، پولی به من می‌دهد.

پس معنای عبارت این است که همه معایشی که عنوان معامله دارد، یعنی عمل و عکس العمل دارد.

طبق این نظریه، معایش دو نوع است: ۱. معایش معاملی کسبی، مثل بیع که عمل و عکس العمل دارد و کسب درآمد هم از آن می‌شود؛ ۲. معایشی غیر معاملی، مثل کسی که کارش گرفتن صدقه است که جزء معایش است اما عمل و عکس العمل ندارد.

حال طبق این نظریه معنا این می‌شود: همه معایشی که عنوان معامله (عمل و عکس العمل) دارد.

نکته: در این نظریه، جای معایش معاملی غیر کسبی خارج است، چون معنای معایش می‌شود چیزی که با آن کسب می‌شود.

۳

تطبیق ادامه حدیث تحف العقول

فأوّل هذه الجهات (عناوین) الأربع الولاية (مثل پادشاه)، ثمّ التجارة (خرید و فروش)، ثمّ الصناعات (حرف و فنون)، ثمّ الإجارات (اجاره دادن‌ها).

والفرض (علی تقدیر اقدامهم علی تحصیل معاش بها) من الله تعالى على العباد في هذه المعاملات (معاملات چهارگانه) الدخول (خبر الفرض) في جهات (حیثیات) الحلال، والعمل بذلك (حلال)، واجتناب جهات (حیثیات) الحرام منها (حرام).

فإحدى الجهتين (دو حیث از ولایت) من الولاية: (حیثیت حلال:) ولاية ولاة العدل الذين أمر الله بولايتهم (ولات عدل) على (بر مردم امر شده که ایشان را به عنوان ولایت بگیرند) الناس (متن تحف این است: امر الله بولایتهم و تولیتهم علی الناس)، والجهة الأُخرى: (حیثیت حرام:) ولاية ولاة الجور.

فوجه (عنوان) الحلال من الولاية (حکومت)، ولاية الوالي العادل، وولاية ولاته (والی عادل) بجهة (باء به معنای فی است و متعلق به ولایة ولاته است) ما أمر به الوالي العادل بلا زيادة ونقيصة (اگر والی ای که تعیین شد، طبق فرامین والی عادل عمل نکرد، دیگر ولات نیست).

كتاب تحف العقول (١) عن مولانا الصادق صلوات الله وسلامه عليه حيث سُئل عن‌ معايش العباد ، فقال : «جميع المعايش كلّها من وجوه المعاملات فيما بينهم ممّا يكون لهم فيه المكاسب أربع جهات ، ويكون فيها حلال من جهة وحرام من جهة :

رواية تحف العقول

فأوّل هذه الجهات الأربع (٢) الولاية ، ثمّ التجارة ، ثمّ الصناعات ، ثمّ الإجارات.

والفرض من الله تعالى على العباد في هذه المعاملات الدخول في جهات الحلال ، والعمل بذلك ، واجتناب جهات الحرام منها.

فإحدى الجهتين من الولاية : ولاية ولاة العدل الذين أمر الله بولايتهم على الناس ، والجهة الأُخرى : ولاية ولاة الجور.

وجه الحلال من الولاية ووجه الحرام منها

فوجه الحلال من الولاية ، ولاية الوالي العادل ، وولاية ولاته بجهة ما أمر به الوالي العادل بلا زيادة ونقيصة ، فالولاية له ، والعمل معه ، ومعونته ، وتقويته ، حلال محلّل.

وأمّا وجه الحرام من الولاية : فولاية الوالي الجائر ، وولاية ولاته ، فالعمل (٣) لهم ، والكسب لهم بجهة الولاية معهم (٤) حرام محرّم

__________________

(١) تحف العقول : ٣٣١ ، ولمّا كان الاختلاف بين المصادر التي نقلت الرواية كثيراً ، فلذلك لم نتعرّض له إلاّ إذا كان مهمّاً ، نعم سوف نذكر الاختلاف الموجود بين نسخ الكتاب.

وسنتّبع هذه الطريقة في سائر الروايات المنقولة في الكتاب إن شاء الله تعالى.

(٢) الأربع : لم تَرِد في «ف» ، «ن» ، «م».

(٣) في «ف» ، «خ» ، «ع» ، «ص» : والعمل لهم.

(٤) في «خ» والوسائل : والكسب معهم بجهة الولاية لهم.