٦. بَدَل = اسمی که پیش یا پس از اسم دیگر می آید تا آن را خوب تر بشناساند ، مثلا لقب ، مقام ، یا پیشه اش را بیان کند :

پدرم … به پشتوانه ابوطالب ، بزرگِ سرزمینِ بَطحا ، در برابر طوفانْ قامت راست می کرد. (١)

کلمه ای که بدل آن را می شناساند ، مبدَلٌ منه نام دارد که معمولاً پیش از بدل قرار می گیرد.

٧. مضافٌ الیه = اسمی که به اسم دیگر می پیوندد تا مفاهیمی از این قبیل را به آن بیفزاید : ملکیت (کتابِ حسین) ، تشبیه (کتابِ گُل) ، استعاره (کتابِ جدایی) (٢) اختصاص (کتابِ درس) ، توضیح (کتابِ مکاسب) ، بیان جنس (کتابِ زر) ، فرزندی (محمّدِ زکریا).

اسمی که پیش از مضافٌ الیه قرار دارد ، مضاف نامیده می شود که «مضاف» بودن برایش یک نقش نیست ، بلکه خودْ در جمله نقشی می پذیرد. مثلاً در این جمله ، مضاف دارای نقشِ نهادی مُسْنَدٌ الیهی است :

آرم سپاه روی لباسم بود (٣)

گاه نیز مضافٌ الیه پیش از مضاف می آید که آن را اضافه مَقلوب می نامند؛ همچون : کوهپایه (= پایه کوه) ، دریا کنار (= کنارِ دریا) ، آقازاده (= زاده آقا). دانشنامه ، دستیار ، آبراه ، کارمُزد.

هنگامی که یک اسم هم دارای صفت وهم مضافٌ الیه باشد ، نخست صفت ذکر می شود :

در خلوت ، به سرنوشت عجیب خود … می اندیشم (٤)

__________________

١ ـ بهشت ارغوان / ٢٦.

٢ ـ برای مطالعه تفاوت تشبیه واستعاره ، به درس بیست وهفتم همین کتاب بنگرید.

٣ ـ آزادگان بگویید / ٢٨٨.

٤ ـ بشارت / ٢٢.

۳۹۱۱