واحدها همزمان با بیش از یک واحد زنجیری تولید می شوند وجایگاه آنها نیز در زنجیره گفتار مشخّصی نیست ، به آن ها واحدهای زبرزنجیری (١) می گوییم. مهم ترین واحدهای زبرزنجیری عبارتند از :

تکیه (٢) ، آهنگ (٣) ، نواخت (٤). تکیه از ترکیب مختصّه های تغییر در فشار هوا واختلاف درجه زیر وبمی صدا حاصل می شود واز نظر شنیداری به رسایی بیش تر تعبیر می شود. هجایی از زنجیره گفتار را که تکیه بر روی آن واقع می گردد ، هجای تکیه بَر می گویند. مثلاً در اسم «حسن» هجای تکیه برsan / / است ودر فعل «می گویم» هجای تکیه بَر mi / / است.

در نواخت وآهنگ از خصیصه زیر وبَمی استفاده می شود که آن هم از تواتر (فرکانس) ناشی می شود. هر چه تواتر بیش تر باشد ، آوا زیرتر؛ وهر چه کم تر باشد ، آوا بم تر شنیده می شود. اگر دامنه گستردگی زیر وبمی محدود به واژه گردد ، به آن نواخت واگر محدود به جمله شود ، به آن آهنگ می گوییم.

جلوه ای از کاربرد زبان شناسی : دستورنویسان سنّتی واژه را واحد کاملی می دانستند وبرخی هنوز می دانند که به خودی خود قابل بررسی است. امّا زبان شناس هیچ جزئی از زبان را جز در کلّ زبان نمی نگرد. بنابراین ، وصفِ آوایی ومعنایی اجزا برای درک نظام آنها کافی نیست. مثلاً اگر اسم وفعل را به شیوه سنّتی تحلیل کنیم ، نمی توانیم فرق میان «گفتار» و «گفتن» وحتّی «آتش» و «سوخت» را دریابیم. ولی اگر این اجزا را بر اساس روابطی که با دیگر اجزا دارند بسنجیم ، یعنی با نشانه های مفرد وجمع وضمایر اشاره ای وملکی واز سوی دیگر با نشانه های وجه اِخباری یا التزامی یا زمان ماضی یا مستقبل مشخّص کنیم ، می توانیم آنها را از یکدیگر تمیز دهیم. به بیان دیگر ، آنچه اسم را از فعل جدا می سازد ، نخست معنای آنها نیست ، بلکه خصوصیت ترکیبی آنها است. مثلاً «آتش» از آن رو اسم است که با «ها» واین ترکیب می شود و «سوخت» از آن رو فعل است که با می … م وب … م قابل ترکیب است.

همچنین است نقش دستوری عناصر کلام. مثلاً فاعل صرفاًکلمه (یا مجموعه ای از کلمات) نیست که انجام دادن کاری را به آن نسبت می دهیم؛ زیرا برای نمونه ، دو جمله علی از عهده این کار برآمد واین کار از عهده علی برآمد به یک معنایند ودر هر دو انجام دادن کاری را به علی نسبت داده ایم ، امّا از نظر دستوری نقش علی در این دو جمله تفاوت اساسی دارد. پس فاعل پیش از هر چیز ، بر روابط درونی عناصر کلام دلالت می کند.

هر چند دستورنویسان وادیبان در این مقوله ومقولاتی از این دست ، با زبان شناسان مناظراتی دارند ، به نظر می رسد که سرانجام باید این مناظرات بیش از آن که جدلی وغلبه آمیز باشد ، به جست وجوی اهداف مشترک ودیدگاه های واحد بینجامد. اگر این دو دسته راه میانه را طی کنند ، چنین توقّفی ناروا وچنان آرزویی دست نیافتنی نیست.

__________________

١ ـ suprasegmental

٢ ـ stress

٣ ـ intonation

٤ ـ tone

۳۹۱۱