نیز حرف هایی خاص وپیام هایی معین را در آثار خویش تبلیغ می کنند؛ امّا آن گاه که نوبت به تبلیغ دین ومفاهیم دینی وارزش های اخلاقی می رسد ، گروهی فغان برمی آورند که هنر نباید در قید وبند درآید! در اندیشه توحیدی ، هیچ کس وهیچ چیز ، جز در دایره تعلّقش به خداوند ارزش گذاری نمی شود. حتّی زیباترین پدیده های هستی ، اگر مفید نباشند وحظّی معنوی یا مادّی به موجودات عالَم نرسانند ، حقیقتاً زیبا نیستند. ادبیات هم وقتی در خدمت ارزش های والا واهداف پاک نباشد ، هرگز ارج ومقامی ندارد ودر جان ها نمی نشیند.

آلبرکامو معتقد است :

از این لحظه ، دیگر نمی پذیرند که هنرمند حقّ گوشه گیری داشته باشد؛ وآنچه در برابرش قرار می دهند ، رؤیاهایش نیست ، بلکه واقعیتی است که همه در آن زندگی می کنند واز آن رنج می برند. (١)

هاینریش بُل می گوید :

برای من ، تعهّد لازمه نویسندگی است؛ پایه آن است. چیزی که من بر این پایه بنا می کنم ، همان چیزی است که از هنر می فهمم. (٢)

اصولاً «درد» داشتن ، سنگ بنای هنر است. هنرمند بی درد ، مانند پرنده در قفس ، دنیایی بس تنگ وآرزوهایی بس حقیر دارد. همه هنرمندان متعهّد جهان ، به گونه ای از این معنا سخن گفته اند؛ از شیخ ابوالحسن خرقانی خودمان تا آندره مالرو وآستوریاس ، نویسندگان نام آور جهان امروز :

اگر از ترکستان تا به درِ شام کسی را خاری در انگشت شود ، آن از آنِ من است؛ وهمچنین از ترک تا شام کسی را قدم در سنگ آید ، زیانِ آن مرا است. واگر اندوهی در دلی است ، آن دل از آنِ من است. (٣)

(شیخ ابوالحسن خرقانی)

هدف ووظیفه اصلی نویسنده این است : آگاه کردن انسان ها به عظمتی که درون آنها است وخود ، از آن غافلند. (٤)

(آندره مالرو)

من از ادبیات متعهّد چنان ادبیاتی را درمی یابم که به نیازهای یک ملّت پاسخ بدهد؛ که صدای مردم یک سرزمین وپُلی باشد که انعکاس رنج ها وسختی ها یا وقایع زندگی آنان را به اذهان ملل دیگر منتقل سازد تا پژواکی جهانگیر وجهانی بیافریند. (٥)

(آستوریاس)

__________________

١ ـ لوازم نویسندگی / ٢٠٤.

٢ ـ همان / ٨٨.

٣ ـ همان / ١٠٦.

٤ ـ همان / ٨٤.

٥ ـ همان / ٧٦.

۳۹۱۱