٢. مراعات قواعد لغوی.
نمونه ها : پرهیز از آوردنِ همزه در واژه های فارسی؛ توجّه به اصل لغوی کلمات ، مانند فرق نهادن بین «بها» و «بهاء».
٣. حفظ هویت کلمه.
نمونه : حذف نکردن همزه از «است» و «این» در مواردی مانند «خوب است» و «بنابراین» [نه : «خوبست» و «بنابرین»].
٤. پرهیز از اشتباه واِلتباس.
نمونه : جدا نوشتن کلمات مرکّبی که اگر پیوسته نوشته شوند ، فهم آنها دشوار است ، مانند «هم اتاق» و «جان آفرین» [نه : «هماتاق» و «جانافرین»].
٥. برابری نوشتار وگفتار.
نمونه ها : نوشتن فعل ربطی مخفّف به شکلی که خوانده می شود ، مانند «ایرانی ام» ، «خشنودم» ؛ نوشتن یای وحدت یا نکره به شکل قرائت شده ، مانند «اصفهانی ای» ؛ حذف کردن همزه در کلماتی مانند «بیفشاند» [نه : «بیافشاند»] ؛ کشیده نوشتنِ الف ، مانند «اسماعیل».
٦. رعایت ذائقه فارسی زبانان.
نمونه : نوشتن تای گِرد به شکل تای کشیده در کلمات یا ترکیبات عربی رایج در فارسی ، مانند «آیت اللّه».
٧. مراعات عرف وعادت.
نمونه ها : نوشتن نمادِ کسره اضافه به شکل سنّتی ، مانند «خانه دل» [نه : «خانه ی دل»] ؛ پیوسته نوشتن کلماتی که عادتاً مرکّب هستند ، مانند «چرا» ، «کیست» ، «چیست» ، «چنانچه» ، «بلکه» ؛ حفظ شکل اسم هایی که گونه ای خاص از آنها کاملاً رایج شده است ، مانند «موسی» و «عیسی».
٨. مراعات کاربردهای پذیرفته شده زبانی.
نمونه : تمایز میان «یاء» اسم مصدری و «یاء» وحدت ونکره ونسبت ، مانند «بیگانگی» و «بیگانه ای».
٩. حفظ یکدستی وهماهنگی.
نمونه ها : نوشتن یک کلمه به شکل واحد ، مانند «هیأت» [نه : گاه «هیأت» وگاه «هیئت»] ؛ جدا نوشتن حروف اضافه در همه حال ، بدون فرق نهادن میان حرف های صفت ساز وقیدساز ویا میان حرف های موجود در مصدرهای مرکّب وغیر آنها ، مانند «به تدریج» و «به پا خاستن».
١٠. حفظ زیبایی واژه ها.
نمونه : جدا نوشتن کلمات مرکّبی که پیوسته نوشتن آنها واژه را بد نما می کند ، مانند «داستان نویسی».