از این نظرگاه ، همین سختی ها ورنج ها هدیه خداوندند ، آن هم هدیه ای که برای روشنی چشم ودل به دوستی می بخشند؛ هدیه ای که هم ، خود ، گرانبها است وهم از صمیمیت دو محبوب راستین حکایت می کند.

والبتّه ارج وبهای هدیه دو دوست ، به میزان دوستی آنان وپایداری آن بستگی دارد. هر چه دو دوست صمیمی تر باشند ، هدیه دهنده تحفه ای ارزنده تر فراهم می آورد …. (١)

اکنون مناسب است برای تمرین ، دو صفحه از کتابی را از همین نظرگاه مرور کنیم. حدّاقل سه بار باید متن را مطالعه کرد تا بتوان پاراگراف بندی آن را نقد نمود. تأکید می شود که این بررسی تنها از منظر چینش پاراگراف ها صورت می گیرد؛ وگرنه درباره نکات دیگر ، به ویژه علائم نگارشی متن ، سخن بسیار است :

(١) نگارنده این سطور به سائقه وسابقه انس سی ساله خود با شعر حافظ وبا اعتقاد به این اصل که

شعر حافظ آیینه تمام نمای روح وروحیه وعقیده وسلیقه ونگاه ونگرش او به انسان وجهان و

طبیعت وماوراء طبیعت است در این چند نکته تردیدی ندارد که حافظ : ١) مسلمانی پاک اعتقاد

است ، سهل است ، راسخ در علم است. چه علم را به معنای ایمان بگیریم ، چنان که بعضی از قدمای

(٥) مفسران گرفته اند ، چه به معنای معارف گوناگون ومعارف دینی به خصوص علم کلام ، عرفان

نظری ، واز همه بالاتر ووالاتر علوم قرآنی؛ ومهم ترین وجهه همّت او قرآن شناسی

است. ٢) حافظی که من می شناسم ایمانش آمیزه ای از معنویت ورهیافت سه گانه ودر عین حال

یگانه «شریعت طریقت حقیقت» است. بحث در مقام عرفانی حافظ مشروح تر خواهد آمد.

٣) حافظ در اصول عقاید ، یعنی مکتب کلامی ، پیرو اشعری ودر فروع (مذهب فقهی) شافعی

(١٠) است ، ودر عین حال آشکارا گرایش به تشیع دارد. امّا شیعی کامل عیار نیست ومسلّم است که مثل

هر مسلمان پاک اعتقاد بی تعصّب صاحبدلی دوستدار خاندان عصمت وطهارت (علیهم السلام) است.

٤) طنز حافظ درباره مقدّساتی چون نماز وروزه وحج ومسجد وتسبیح وسجّاده وخرقه و

خانقاه حاکی از این است که «درد دین» دارد. می کوشد به مدد طنز ودر کمال خوشباشی وکرامت

نفس وعظمت روح ، بدون تلخ زبانی وهجو ، ارزش های تحریف شده را از تحریف وتباهی

(١٥) براند. فی المثل آن جا که می گوید :

زاهد چو از نماز تو کاری نمی رود هم

مستی شبانه وراز ونیاز من

یا :

در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد

حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

مرادش تخفیف ارزش نماز نیست. او نیز نماز را معراج مؤمن ومناجات ورازگویی بنده با

پروردگار ورویکرد به غیب وقدس می داند. امّا بر آن است که :

__________________

١ ـ هدیه ای از دوست / ٤٦.

۳۹۱۱