چِکاد

چَکاد (= سَرِکوه)

خواهشاً

لطفاً

چنانچه اگر

اگر چنانچه

خوبیت

خوبی

چهار مُحال

چهار مَحال

خودکفا

خود بَسا خودبَسَنده

چهره کردن

جلوه کردن

خورِشت

خورِش

حَجیم

پُر حجم

دائمی

دائم

حَرّاف

پُرحرف

دادرسین

دادرسان

حروف ها

حروف حرف ها

داوطلبین

داوطلبان

حسب الفرموده حسب الفرمایش

طبق فرموده

دخالت

مداخله

حُسْنِ بدی

بدی صفتِ بد

در اَثرِ

بر اَثرِ

حُسْنِ خوبی

خوبی صفتِ خوب

رائِعَه النّهار

رابِعَه النّهار

حضور به هم رسانیدن

حاضر شدن

در ارتباط با

درباره

حفاظت

حفظ نگهداری

در این شرایط

در این وضعیت

حقوق مُکفی

حقوق کافی

دَرب

در

حِماسه

حَماسه

در رابطه با

درباره

خانوادتاً

از لحاظ خانواده

در راستای

برای به منظورِ

خَجول

خَجِل

در سنِّ ٥٠ سالگی

در ٥٠ سالگی

خُدّام ها

خُدّام خادم ها

در مقابلِ

مقابلِ

خُرطوم خارطوم

خَرطوم (= پایتختِ سودان)

در نزدِ

نزدِ

خِرمَن

خَرمَن

دراویش

درویش ها

خطرات

خطرها

دریوزگی

در یوزه گدایی

خَفّاش

خُفّاش

دسترسی

دسترس

خلاصی

خلاص

دَستورات

دَستورها

خِلطِ مَبحث

خَلطِ مَبحث

دستور لازمه

دستور لازم

خِلَل

خَلَل

دسته جات

دسته ها

خَلیق

خوش خُلق

دعای سَمات

دعای سِمات

خَمود خَمودی خَمودگی

خُمود

دِلاً

از دل

خوار وبار

خواربار

دلایل

ادلّه (= دلیل ها)

خوانین

خان ها

دِله

دَله (= هرزه ، چشم چران)

دَلیر

دِلیر

۳۹۱۱