اكثريت مشايخ عرفان كه نام هايشان در تذكره ها ضبط شده است به حسب ظاهر مذهب تسنن را داشته اند وطريقت به شكلى كه امروز مشاهده مى كنيم ( مشتمل به يك رشته آداب ورسومى كه در تعاليم كتاب وسنت خبرى از آنها نيست ) يادگار آنان مى باشد اگر چه برخى از آداب ورسوم شان به شيعه نيز سرايت نموده است.

چنان كه گفته اند جماعت بر اين بودند كه در اسلام برنامه براى سير وسلوك بيان نشده است بلكه طريق معرفت نفس طريقى است كه مسلمين به آن پى برده اند ومقبول حق مى باشد مانند طريق رهبانيت كه بى اين كه در دعوت مسيح عليه‌السلام وارد شده باشد ، نصارى از پيش خود درآوردند ومقبول قرار گرفت. (١)

از اين روى هر يك از مشايخ طريقت آنچه را از آداب ورسوم صلاح ديده در برنامه سير وسلوك گذاشته وبه مريدان خود دستور داده است وتدريجاً برنامه وسيع ومستقلى به وجود آمده است.

مانند مراسم سرسپردگى وتلقين ذكر وخرقه واستعمال موسيقى وغنا ووجد در موقع ذكر وگاهى در بعضى سلسله ها كار به جايى كشيده كه شريعت در سويى قرار گرفته وطريقت در سوى ديگر وطرفداران اين روش عملاً به باطنيه ملحق شده اند ولى با ملاحظه موازين نظرى شيعه آنچه از مدارك اصلى اسلام ( كتاب وسنت ) مى توان استفاده نمود خلاف اين است وهرگز ممكن نيست بيانات دينى به اين حقيقت راهنمايى نكند يا در روشن كردن برخى از برنامه هاى آن اهمال ورزد يا در مورد كسى ( هر كه باشد ) از واجبات ومحرمات خود صرف نظر نمايد.

راهنمايى كتاب وسنت به عرفان نفس وبرنامه آن

خداى متعال در چندين جا از كلام خود امر مى كند كه مردم در قرآن تدبر و

__________________

(١) خداى متعال مى فرمايد : « ورهبانيتى كه نصارى از خود درآورده بودند ما آن را در حقشان ننوشته بوديم جز اين كه در اين كار رضاى خدا را منظور داشتند » حديد ، آيه ٢٧

۲۱۲۱