دادن زكات امتناع داشتند ، جنگيدند واز گرفتن زكات صرف نظر نكردند نه اين كه از ترس مخالفت قريش حق را بكشند.

آرى آنچه شيعه را از موافقت با خلافت انتخابى بازداشت ترس از دنباله ناگوار آن يعنى فساد روش حكومت اسلامى وانهدام اساس تعليمات عاليه دين بود. اتفاقاً جريان بعدى حوادث نيز اين عقيده ( يا پيش بينى ) را روز به روز روشن تر مى ساخت ودر نتيجه ، شيعه نيز در عقيده خود استوارتر مى گشت وبا اين كه در ظاهر با نفرات ابتدايى انگشت شمار خود به هضم اكثريت رفته بود ودر باطن به اخذ تعاليم اسلامى از اهل بيت ودعوت به طريقه خود اصرار مى ورزيدند در عين حال براى پيشرفت وحفظ قدرت اسلام مخالفت علنى نمى كردند وحتى افراد شيعه دوش به دوش اكثريت به جهاد مى رفتند ودر امور عامه دخالت مى كردند وشخص على در موارد ضرورى اكثريت را به نفع اسلام راهنمايى مى نمود. (١)

روش سياسى خلافت انتخابى ومغايرت آن با نظر شيعه

شيعه معقتد بود كه شريعت آسمانى اسلام كه مواد آن در كتاب خدا وسنت پيغمبر اكرم روشن شده تا روز قيامت به اعتبار خود باقى وهرگز قابل تغيير نيست. (٢)

وحكومت اسلامى با هيچ عذرى نمى تواند از اجراى كامل آن سرپيچى نمايد تنها

__________________

(١) تاريخ يعقوبى ص ١١١ و١٢٦ و١٢٩

(٢) خداى تعالى در سوره سجده ، آيه ٤٢ مى فرمايد : ﴿ وَإِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ * لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ ؛ قرآن كتابى است گرامى كه هرگز باطل از پيش وپس به آن راه نخواهد يافت.

ودر سوره يوسف مى فرمايد : ﴿ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ ؛ جز خدا كسى نبايد حكم كند. يعنى شريعت تنها شريعت وقوانين خدا است كه از راه نبوت بايد به مردم برسد ومى فرمايد : ﴿ وَلكِنْ رَسُولَ اللهِ وَخاتَمَ النَّبِيِّينَ ( احزاب آيه ٤٠ ) وبا اين آيه ختم نبوت وشريعت را با پيغمبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله اعلام مى فرمايد :

ودر سوره مائده ، آيه ٤٤ مى فرمايد : ﴿ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ ؛ هر كس مطابق حكم خدا حكم نكند كافر است

۲۱۲۱