دو مسئله جانشينى ومرجعيت علمى

شيعه طبق آنچه از تعاليم اسلامى به دست آورده بود معتقد بود كه آنچه براى جامعه در درجه اول اهميت است روشن شدن تعاليم اسلام وفرهنگ دينى است (١) ودر درجه تالى آن ، جريان كامل آنها در ميان جامعه مى باشد.

به عبارت ديگر ، اولا : افراد جامعه به جهان وانسان با چشم واقع بينى نگاه كرده وظايف انسانى خود را ( به طورى كه صلاح واقعى است ) بدانند وبه جا آورند اگر چه مخالف دل خواهشان باشد.

ثانيا : يك حكومت دينى نظم واقعى اسلامى را در جامعه حفظ واجرا نمايد به طورى كه مردم كسى را جز خدا نپرستند واز آزادى كامل وعدالت فردى واجتماعى برخوردار شوند. اين دو مقصود ، به دست كسى بايد انجام يابد كه عصمت ومصونيت خدايى داشته باشد وگرنه ممكن است كسانى مصدر حكم يا مرجع علم قرار گيرند كه در زمينه وظايف محوله خود از انحراف فكر يا خيانت سالم نباشند وتدريجاً ولايت عادله آزادى بخش اسلامى به سلطنت استبدادى وملك كسرائى وقيصرى تبديل شود ومعارف پاك دينى مانند معارف اديان ديگر دست خوشِ تحريف وتغيير دانشمندان بوالهوس وخودخواه گردد وتنها كسى كه به تصديق پيغمبر اكرم در اعمال واقوال خود مصيب وروش او با كتاب خدا وسنت پيغمبر مطابقت كامل داشت همان على عليه‌السلام بود. (٢)

واگر چنان كه اكثريت مى گفتند قريش با خلافت حقه على مخالف بودند لازم بود مخالفين را به حق وادارند وسركشان را به جاى خود بنشانند چنان كه با جماعتى كه در

__________________

(١) كتاب خدا وبيانات پيغمبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله وائمه اهل بيت با ترغيب وتحريص به تحصيل علم تا جايى كه پيغمبر اكرم مى فرمايد : « طلب العلم فريضة على كل مسلم » ؛ طلب دانش بر هر مسلمانى واجب است. « بحارالانوار ، ج ١ ، ص ٥٥ »

(٢) البداية والنهاية ، ج ٧ ، ص ٣٦٠

۲۱۲۱