قطعى جرمى مسلم شمرده مى شد ودر سيره پيغمبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله فى الجمله ، يعنى در جايى كه به اختيار وبدون اجبار انجام مى يافت ، اعتبار داشت.

معاويه نيز از معاريف قوم براى يزيد بيعت گرفته بود ولى متعرض حال امام حسين عليه‌السلام نشده وبه آن حضرت تكليف بيعت ننموده بود وبالخصوص به يزيد وصيت كرده بود (١) كه اگر حسين بن على از بيعت وى سرباز زند پى گيرى نكند وباسكوت واغماض بگذراند ، زيرا پشت وروى مسئله را درست تصور كرده عواقب وخيم آن را مى دانست.

ولى يزيد در اثر خودبينى وبى باكى كه داشت وصيت پدر را فراموش كرده بى درنگ پس از درگذشت پدر به والى مدينه دستور داد كه از امام حسين براى وى بيعت گيرد وگرنه سرش را به شام فرستد (٢) .

پس از آن كه والى مدينه درخواست يزيد را به امام حسين عليه‌السلام ابلاغ كرد آن حضرت براى تفكر در اطراف قضيه مهلت گرفت وشبانه با خاندان خود به سوى مكه حركت فرمود وبه حرم خدا كه در اسلام مأمن رسمى مى باشد پناهنده شد.

اين واقعه در اواخر ماه رجب واوايل ماه شعبان سال شصت هجرى بود وامام حسين عليه‌السلام تقريباً چهار ماه در شهر مكه در حال پناهندگى به سر برد واين خبر تدريجاً در اقطار بلاد اسلامى منتشر شد از يك سوى بسيارى از مردم كه از بيدادگرى هاى دوره معاويه دلخور بودند وخلافت يزيد بر نارضايتيشان مى افزود به آن حضرت مراوده واظهار همدردى مى كردند واز يك سوى سيل نامه از عراق وبه ويژه از شهر كوفه به شهر مكه سرازير مى شد واز آن حضرت مى خواستند كه به عراق رفته وبه پيشوايى ورهبرى جمعيت پرداخته براى برانداختن بيداد وستم

__________________

(١) مناقب ابن شهرآشوب ، ج ٤ ، ص ٨٨

(٢) همان ، ص ٨٨ ؛ ارشاد مفيد ، ص ١٨٢ ؛ الامامة والسياسه ، ج ١ ، ص ٢٠٣ ؛ تاريخ يعقوبى ، ج ٢ ، ص ٢٢٩ ؛ فصول المهمه ، ص ١٦٣ وتذكرة الخواص ، ص ٢٣٥

۲۱۲۱