نه در اهميت وارزشى كه پيغمبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله براى آن قائل بود ودر راه آن فداكارى واز خود گذشتگى مى نمود مى توان ترديد نمود ونه در نبوغ فكر وكمال عقل واصابت نظر وقدرت تدبير پيغمبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله ( گذشته از تأييد وحى ونبوت ) مى توان مناقشه كرد.

پيغمبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله به موحب اخبار متواترى كه عامه وخاصه در جوامع حديث ( در باب فتن وغير آن ) نقل كرده اند ، از فتن وگرفتارى هايى كه پس از رحلتش دامن گير جامعه اسلامى شد ، وفسادهايى كه در پيكره اسلام رخنه كرد ، مانند حكومت آل مروان وغير ايشان كه آيين پاك را فداى ناپاكى ها وبى بندوبارى هاى خود ساختند ، تفصيلاً خبر داده است وچگونه ممكن است كه از جزئيات حوادث وگرفتارى هاى سال ها وهزاران سال ها پس از خود غفلت نكند ، وسخن گويد ولى از مهم ترين وضعى كه بايد در اولين لحظات پس از مرگش به وجود آيد غفلت كند يا اهمال ورزد وامرى به اين سادگى ( از يك طرف ) وبه اين اهميت ( از طرف ديگر ) بنا چيز گيرد وبااين كه به طبيعى ترين وعادى ترين كارها مانند خوردن ونوشيدن وخوابيدن مداخله وصدها دستور صادر نموده از چنين مسئله با ارزشى به كلى سكوت ورزيده كسى را به جاى خود تعيين نفرمايد ؟ .

واگر به فرض محال تعيين زمامدار جامعه اسلامى در شرع اسلام به خود مردم مسلمان واگذار شده بود باز لازم بود پيغمبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله بيانات شافى در اين خصوص كرده باشد ودستورات كافى به امت بدهد تا مردم در مسئله اى كه اساساً بقا ورشد جامعه اسلامى وحيات شعائر دين به آن متوقف واستوار است ، بيدار وهشيار باشند.

وحال آن كه از چنين بيان نبوى ودستور دينى خبرى نيست واگر بود كسانى كه پس از پيغمبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله زمام امور را به دست گرفتند مخالفتش نمى كردند در صورتى كه خليفه اول خلافت را به خليفه دوم با وصيت منتقل ساخت وهم چنين خليفه چهارم به فرزندش وصيت نمود وخليفه دوم خليفه سوم را با يك شوراى شش نفرى كه

۲۱۲۱