( سيسيل ) وبا اتراك در شرق اروپا. در هر دو مورد تماس با اسلام به صورت سنى آن بود ورابطه با تشيع محدود به روابط نسبتاً سرّى ومحدود با برخى حوزه هاى اسماعيلى در فلسطين در جنگ هاى صليبى وشايد در برخى مراكز اندلس گرديد.

مغرب زمين هيچ گاه قبل از دوران جديد ، با عالم تشيع ومخصوصاً ايران شيعه تماسى نداشت وبا فرهنگ ايران اسلامى نيز براى اولين بار در هند آشنا شد.

به هرحال به اين علل وشايد جهت كوشش غربيان در تحقير آن جوانب از اسلام كه جنبه عقلى آن قوى است ، تشيع هيچ گاه چنان كه واقعاً در تاريخ اسلام وجود داشته وهنوز نيز مذهب ده ها ميليون فرد ايرانى وعرب وپاكستانى وهندى وغيره را تشكيل مى دهد ، خارج از جهان پيروان اين مذهب شناخته نشده است ودر مغرب زمين همان نظر مستشرقان قرن گذشته كه تشيع را يك « بدعت » در اسلام مى دانستند در اكثر محافل پذيرفته شده وحتى برخى تشيع را اختراع عده اى دشمنان اسلام در قرون بعدى مى دانند. نگاهى به چند كتاب معروف موجود كه يا مربوط به تشيع مى باشد ويا در آن اشاره اى به تشيع شده است جهت اثبات اين ادعا كافى است.

با توجه به اين زمينه ونحوه تفكر جديدى كه به تدريج بر تحقيق درباره اديان در مغرب زمين ومخصوصاً در ممالك انگلوساكسون حكمفرما مى شود ، ضرورت يك سلسله تحقيقات اصيل درباره شيعه هر روز بيشتر احساس مى شود.

بعد از جنگ بين المللى به تدريج در آمريكا وسپس انگلستان به اين نكته برخوردند كه بهترين معرّف يك دين ، فردى است كه از درون آن دين به آن مى نگرد ، وصرف توصيف « عينى » يك دين مخصوصاً توسط كسى كه يا اصلا به دين اعتقاد ندارد ويا دين خاصى را كه مورد مطالعه اوست ، از بدو امر مطرود وبى اساس مى شمارد ، به هيچ وجه كافى نيست.

كشف اين حقيقت توأم با احتياج روز افزون خواص متفكران مغرب زمين و

۲۱۲۱