ديگران. مى شنود نه با گوش. مى بيند نه با چشم وبه همين ترتيب.

توضيح بيشتر در معناى صفات

صفات بر دو قسمند : صفات كمال وصفات نقص. صفات كمال چنان كه پيشتر اشاره شد معانيى هستند اثباتى ، كه موجب ارزش وجودى بيشتر وآثار وجودى فزون تر براى موصوفات خود مى باشند چنان كه با مقايسه يك موجود زنده ودانا وتوانا با يك موجود ديگر مرده وبى علم وقدرت روشن است. وصفات نقص صفاتى هستند برخلاف آن.

وقتى كه در معانى صفات نقص دقيق شويم خواهيم ديد كه به حسب معنا منفى بوده از فقدان كمال ونداشتن يك نوع ارزش وجود حكايت مى كند مانند جهل وعجز وزشتى وناتندرستى ونظاير اينها.

بنابر آنچه گذشت نفى صفات نقص معناى صفات كمال مى دهد مانند نفى نادانى كه معنى دانايى ونفى ناتوانى كه معناى توانايى مى دهد.

واز اين جاست كه قرآن كريم هر صفت كمالى را مستقيماً براى خداى متعال اثبات مى كند وهر صفت نقص را نيز نفى كرده منفى آن را براى وى اثبات مى نمايند چنان كه مى فرمايد : ﴿ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ و﴿ هُوَ الْحَيُّ* ، و﴿ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلا نَوْمٌ ، ﴿ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللهِ .

نكته اى كه نبايد از نظر دور داشت ، اين است كه خداى متعال واقعيتى است مطلق كه هيچ گونه حد ونهايت ندارد واز اين روى (١) هر صفت كمالى هم كه در موردش اثبات مى شود ، معناى محدوديت را نخواهد داشت. وى مادى وجسمانى ومحدود

__________________

(١) امام ششم مى فرمايد : خداوند تبارك وتعالى با زمان ومكان وحركت وانتقال وسكون متصف نمى شود بلكه اوآفريننده زمان ومكان وحركت وسكون است « بحارالانوار ، ج ٢ ، ص ٩٦ »

۲۱۲۱