که از او است ، به مردم برساند وغیر از این دو نفر ، کسی برای این کار صلاحیت ندارد.

آیا این فردی که از دیدگاه وحی از پیامبر بود واین جامه براندام او دوخته شده بود ، چه کسی بود؟ چیزی نگذشت که پیامبر علی عليه‌السلام را احضار نمود وبه او فرمان داد که راه مکه را در پیش گیرد ، وابوبکر را در راه دریابد وآیات را از او بگیرد وبه او بگوید که وحی الهی پیامبر را مأمور ساخته است که این آیات را یا خود پیامبر ویا فردی که از او است باید برای مردم بخواند ، از این جهت انجام این کار به من محول شده است.

علی عليه‌السلام با «جابر» وگروهی از یاران رسول خدا ، درحالی که بر شتر مخصوص پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله سوار شده بود ، راه مکه را در پیش گرفت وسخن پیامبر را به ابوبکر رسانید. او نیز آیات را به علی عليه‌السلام تسلیم نمود. علی عليه‌السلام وارد مکه شد وروز دهم ذی الحجه بالای جمره عقبه ، با ندایی رسا ، آیات نخست سوره برائت را قرائت نمود واخطاریه چهار ماده ای پیامبر را با صدای بلند به گوش تمام شرکت کنندگان رسانید. (۱) با این پیام ، همه مشرکان فهمیدند که تنها چهار ماه مهلت دارند که تکلیف خود را با حکومت اسلامی روشن سازند. آیات قرآن وإخطاریه پیامبر تأثیر عجیبی در افکار مشرکین بخشید وهنوز چهار ماه سپری نشده بود که آنان دسته دسته رو به آیین توحید آوردند ، وسال دهم هجرت به آخر نرسیده بود که شرک در حجاز ، ریشه کن گردید از وفات پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تا خلافت ظاهری آن حضرت …

هنگامی که ابوبکر از عزل خود آگاه شد ، با ناراحتی خاصی به مدینه بازگشت وبه حضور پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله رسید وزبان به گله گشود وگفت : مرا برای این کار (ابلاغ آیات الهی وخواندن اخطاریه) لایق وشایسته دیدی ، ولی چیزی

__________________

۱ ـ اخطاریه چهار ماده ای بدین قرار بود : الف. الغای پیمان مشرکان ; ب. عدم حق شرکت آن ها درمراسم حج ; ج. ممنوع بودن طواف افراد عریان وبرهنه که تا آن زمان در میان مشرکان رائج بود ; د. ممنوع بودن ورود مشرکان به مسجدالحرام.

۷۵۸۱