که فریاد کشیدم ودر میان جمعیت شما مبارز طلبیدم ، صدایم گرفت!». (۱)
نعره های پی در پی عمرو ، چنان رعب وترسی در دل های مسلمانان افکنده بود که در جای خود میخکوب شده ، قدرت حرکت وعکس العمل از آنان سلب شده بود. (۲)
هر بار که فریاد عمرو برای مبارزه بلند می شد ، فقط علی عليهالسلام بر می خاست واز پیامبر اجازه می خواست که به میدان برود ، ولی پیامبر موافقت نمی کرد. این کار سه بار تکرار شد. آخرین بار که علی عليهالسلام اجازه مبارزه خواست ، پیامبر به او فرمود : این عمرو بن عبدوَدّ است! علی عليهالسلام عرض کرد : من هم علی هستم! (۳)
سرانجام پیامبر اسلام صلىاللهعليهوآله موافقت کرد وشمشیر خود را به او داد ، وعمامه بر سرش بست وبرای او دعا کرد. علی عليهالسلام که به میدان جنگ رهسپار شد ، پیامبر اسلام صلىاللهعليهوآله فرمود : «بَرَزَ الإِسْلامُ کُلُّهُ اِلی الشِّرْکِ کُلِّه» ، تمام اسلام در برابر تمام کفر قرار گرفته است. (۴)
این بیان به خوبی نشان می دهد که پیروزی یکی از این دو نفر بر دیگری پیروزی کفر بر ایمان یا ایمان بر کفر بود وبه تعبیر دیگر ، کارزاری بود سرنوشت سازکه آینده اسلام وشرک را مشخص می کرد. علی عليهالسلام پیاده به طرف عمرو شتافت وچون با او رو در رو قرار گرفت ، گفت : تو با خود عهد کرده بودی که اگر مردی از قریش یکی از سه چیز را از تو بخواهد آن را بپذیری.
او گفت :
چنین است.
نخستین درخواست من این است که آیین اسلام را بپذیری.
__________________
۱ ـ ولقد بححت عن النداء |
|
بجمعکم هل من مبارز |
۲ ـ واقدی رعب شدید مسلمانان را با این جمله مجسم می کند : «کأنِّ عَلی رؤسِهُمُ الطَیْر» : گویی برسرشان پرنده نشسته بود. (محمد بن عمربن واقدی ، المغازی ، تصحیح : مارسدنس جونز ، ج ۲ ، ص ۴۷۰).
۳ ـ ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه ، تحقیق : محمد ابوالفضل إبراهیم ، ج ۱۳ ، ص ۲۸۴.
۴ ـ مجلسی ، محمد باقر ، بحارالأنوار ، ج ۲۰ ، ص ۲۱۵ (به نقل از کراجکی).