سر برد. البته هدف از این کار تحقیر موذیانه ودیپلمات مآبانه حضرت بود! (۱)

روز بعد ، منزلی برای سکونت امام معیّن کردند که در آن جا استقرار یافت. (۲)

امام در این شهر ظاهراً آزاد بود ، ولی در حقیقت همانند یک زندانی به سر می برد ، زیرا موقعیت محل طوری بود که امام همواره تحت نظر بود ورفت وآمدها وملاقات های حضرت توسط مأموران خلیفه کنترل می گردید.

«یزداد» ، طبیب مسیحی وشاگرد «بختیشوع» ، با اشاره به انتقال اجباری امام به سامرّاء می گفت : اگر شخصی علم غیب می داند ، تنها اوست. او را به این جا آورده اند تا از گرایش مردم به سوی او جلوگیری کنند ، زیرا با وجود وی حکومت خود را در خطر می بینند. (۳)

ترس ووحشت متوکل از نفوذ معنوی امام در میان مردم را می توان از انتخاب محل سکونت حضرت فهمید.

باری متوکل با همه این مراقبت ها بازهم وجود حضرت را برای حکومت خود خطری جدی می دانست ومی ترسید یاران وپیروان امام مخفیانه با او تماس گرفته برای قیام وشورش نقشه ای طرح کنند وبرای زمینه سازی جهت این کار ، پول وسلاح جمع آوری کرده افرادی را آموزش دهند.

اطرافیان خلیفه هم گاهی او را از احتمال شورش امام ویارانش برحذر می داشتند ، لذا متوکل هرچند وقت یک بار دستور می داد خانه امام به دقت مورد بازرسی قرار گیرد وبا آن که مأموران هربار با دست خالی برمی گشتند ، اما او باز نگران بود واحساس خطر می کرد. به یک نمونه از این موارد اشاره می کنیم :

__________________

۱ ـ چنان که این معنا از چشم افراد آگاهی ماند «صالح بن سعید» پوشیده نبود. وی می گوید : روز ورود امام به سامرّاء به حضرت عرض کردم : این ها پیوسته برای خاموش ساختن نور شما تلاش می کنند وبرای همین شما را در این کاروان سرای پست ومحقر فرود آورده اند! ... (شیخ مفید ، الإرشاد ، ص ۳۳۴ ؛ علی بن عیسی اربلی ، کشف الغمّه ، ج ۳ ، ص ۱۷۳).

۲ ـ شیخ مفید ، الإرشاد ، ص ۳۳۴.

۳ ـ مجلسی ، همان کتاب ، ج ۵۰ ، ص ۱۶۱.

۷۵۸۱