۶. راضی نگه داشتن عباسیان وهواخواهانشان.
۷. تقویت حس اطمینان مردم نسبت به شخص مأمون ؛ چه ؛ او بر اثر کشتن برادر ، شهرت وحس اعتماد مردم را نسبت به خود سست کرده بود.
۸. ایجاد مصونیت برای خویشتن در برابر خطری که او را از سوی شخصیتی گران قدر تهدید می کرد. آری مأمون از شخصیت با نفوذ امام رضا عليهالسلام بسیار بیم داشت ومی خواست خود را از این خطر در امان نگاه دارد.
بدین ترتیب با ولیعهدی امام رضا عليهالسلام وشرکت او در حکومت ، این هدف ها تأمین می شد ، زیرا با شرکت آن حضرت که در رأس علویان قرار داشت در حکومت ، علویان خلع سلاح می شدند وشعارهایشان از دستشان گرفته می شد ومحبوبیتی که در اثر قیام در بین مردم داشتند ، از بین می رفت.
از سوی دیگر ، مأمون از طرف خراسانیان وعموم ایرانیان که طرفدار اهل بیت بودند ، مورد تأیید واقع می شد ونیز چنین وانمود می کرد که اگر برادر خویش را کشته ، هدفش تفویض حکومت به اهل آن بوده است.
از همه این ها گذشته ، با آوردن امام رضا عليهالسلام به مرو وکنترل فعالیت های او ، از خطر او ایمن می شد. تنها اعراب وعباسیان می ماندند که مأمون می توانست به کمک ایرانیان وعلویان در برابر آنان مقاومت کند.
نقد وبررسی
قرائن ونشانه های روشنی در دست است که صداقت واخلاص مأمون را در طرح ولایتعهدی امام رضا عليهالسلام کاملاً مشکوک می سازد :
راستی اگر مأمون صادقانه واز روی عقیده وایمان می خواست خلافت را به علی بن موسی عليهالسلام منتقل کند :
۱. چرا همان طور که امام عليهالسلام در مدینه بود ، این کار را نکرد وآن حضرت را با اکراه تحت نظر مأمورین به مرو آورد ، درحالی که می توانست در مرو به نام امام عليهالسلام خطبه بخواند وخطّه ایران را به نمایندگی از طرف حضرت نگه داری کند