یکی از آن ها چنین بوده است :

یک سال هارون تعدادی لباس به عنوان خلعت به علی بخشید که در میان آن ها یک لباس خز مشکی رنگ زربفت از نوع لباس ویژه خلفا به چشم می خورد. علی اکثر آن لباس ها را که لباس گرانقیمت زربفت نیز جزء آن ها بود ، به امام کاظم عليه‌السلام اهدا کرد وهمراه لباس ها اموالی را نیز که قبلاً طبق معمول به عنوان «خمس» آماده کرده بود ، به محضر امام فرستاد.

حضرت همه اموال ولباس ها را پذیرفت ، ولی آن یک لباس مخصوص را پس فرستاد ، وطی نامه ای نوشت : این لباس را نگه دار واز دست مده ، زیرا در حادثه ای که برایت پیش می آید به دردت می خورد.

علی بن یقطین از راز رد آن لباس آگاه نشد ، ولی آن را حفظ کرد. اتفاقاً روزی وی یکی از خدمت گزاران خاص خود را به علت کوتاهی در انجام وظیفه ، تنبیه واز کار برکنار کرد. آن شخص که از ارتباط علی با امام کاظم عليه‌السلام واموال وهدایایی که او برای حضرت می فرستاد ، آگاهی داشت ، از علی نزد هارون سعایت کرد وگفت : او معتقد به امامت موسی بن جعفر است وهر ساله خمس اموال خود را برای او می فرستد.

آن گاه داستان لباس ها را گواه آورد وگفت : لباس مخصوصی را که خلیفه در فلان تاریخ به او اهدا کرده بود ، به موسی بن جعفر داده است. هارون از شنیدن این خبر سخت خشمگین شد وگفت : حقیقت جریان را باید به دست بیاورم واگر ادعای تو راست باشد خون او را خواهم ریخت. آن گاه بلافاصله علی را احضار کرد واز آن لباس پرسش نمود. وی گفت : آن را در یک بقچه گذاشته ام واکنون محفوظ است.

هارون گفت : فوراً آن را بیاور!

پسر یقطین فورا یکی از خدمت گزاران خود را فرستاد وگفت : به فلان اطاق خانه ما برو وکلید آن را از صندوق دار بگیر ودر اطاق را باز کن وسپس در فلان

۷۵۸۱