بکشید ، خونش به گردن من!

هارون از این فتوا فوق العاده خوشحال شد وگفت : اگر امان نامه باطل است ، خود ؛ آن را پاره کن ، ابوالبختری آب دهان در آن انداخت وآن را پاره کرد!

هارون یک میلیون وششصد هزار (درهم) به او انعام داد واو را به سِمَت قضاء منصوب نمود! (۱) ولی «محمد بن حسن» را به جرم این رأی ، مدت ها از دادن فتوا ممنوع ساخت (۲) وبه استناد به اصطلاح این شورای قضائی! یحیی را به قتل رسانید. (۳)

فتوای مصلحتی!

چنان که اشاره شد ، یکی از قضات خودفروخته «قاضی ابویوسف» بود که از طرف هارون «قاضی القضات» (۴) بود. او همیشه ملازم هارون بود وبا قدرت

__________________

۱ ـ شریف القرشی ، باقر ، حیاه الإمام موسی بن جعفر ، ج ۲ ، ص ۱۰۰. نیز ر.ک : دکتر الوردی ، نقش وعاظ در اسلام ، ترجمه محمد علی خلیلی ، ص ۵۲ به نقل از کتاب البرامکه فی خلال الخلافه.

۲ ـ علاوه بر این ، او را از سمت قضاء برکنار کرد (امین ، همان کتاب ، ج ۱ ، ص ۲۰۴).

۳ ـ چگونگی قتل یحیی مورد اختلاف است (شریف القرشی ، همان کتاب ج ۲ ، ص ۱۰۰). «یعقوبی» می نویسد : یحیی از شدت گرسنگی در زندان جان سپرد. یکی از کسانی که با یحیی زندانی بوده می گوید : ما هر دو در یک محل زندانی بودیم وسلول های ما ، در کنار هم قرار داشت وگاهی یحیی از پشت دیوار کوتاهی که میان ما فاصله بود ، با من گفتوگو می کرد. روزی گفت : امروز نُه روز است که به من آب وغذا نداده اند! روز دهم مأمور ویژه او وارد سلول وی شد وسلول را تفتیش کرد ، سپس لباس های او را از تنش در آورد واو را تفتیش بدنی کرد ، از زیر لباس های او یک چوبه نی پیدا کرد که داخل آن روغن ریخته بودند (که گویا یحیی گاهی از شدت گرسنگی مقداری از آن می مکیده وبه این وسیله سدّ جوع می کرده است). مأمور ، نی را از او گرفت وبه دنبال آن یحیی بی رمق نقش زمین شد وجان به جان آفرین تسلیم کرد! (تاریخ یعقوبی ، ج ۳ ، ص ۱۴۵).

۴ ـ می گویند : در آن زمان کسی قاضی القضات بود که به تعبیر امروز سمت وزارت دادگستری ، ریاست دیوان عالی کشور ، مدعی العمومی دیوان کشور ، پست های قضائی ارتش ، ومحکمه انتظامی دیوان کیفر را یک جا به عهده داشت. با توجه به این پست های حساس ومهم ، اهمیت قاضی ابویوسف در دستگاه حکومت هارون به خوبی روشن می گردد. پیدا ست این همه اختیارات وپست ها را بی جهت به کسی واگذار نمی کردند!

۷۵۸۱