وعده های شیرین داد وبه او پیشنهاد امان کرد. یحیی که بر اثر توطئه های هارون وفضل نیروهای طرف دار خود را در حال تفرّق وپراکندگی می دید ، ناگزیر راضی به قبول امان شد. پس از آن که هارون امان نامه ای به خط خود به او نوشت وگروهی از بزرگان را شاهد قرار داد ، یحیی وارد بغداد شد.

هارون ابتداءاً با مهربانی با او رفتار کرد واموال فراوانی در اختیار او گذاشت ، ولی پنهانی نقشه قتل او را کشید واو را متهم ساخت که مخفیانه مردم را دور خود جمع کرده در صدد قیام برضد او است ، امّا چون امان نامه مؤکّد وصریحی به او داده بود ، قتل او به سهولت مقدور نبود ، از این رو تصمیم گرفت برای نقض اماننامه ، فتوایی از فقها گرفته برای اقدام خود مجوز شرعی! درست کند ، لذا دستور داد شورایی مرکب از فقهاء وقضات با شرکت «محمد بن حسن شیبانی» ، «حسن بن زیاد لؤلؤی» ، و «ابوالبَخْتَری» (۱) تشکیل گردد تا در مورد صحت یا بطلان امان نامه رأی بدهند. (۲)

همین که شورای قضائی تشکیل شد ، ابتداءاً «محمد بن حسن» که دانشمند نسبتاً آزاده ای بود ومثل استادش «ابویوسف» خود را به هارون نفروخته بود (۳) ، امان نامه را خواند وگفت : امان نامه صحیح ومؤکدی است وهیچ راهی برای نقض آن وجود ندارد. (۴)

ابوالبختری آن را گرفت ونگاهی به آن انداخت وگفت : این امان نامه باطل وبی ارزش است! یحیی برضد خلیفه قیام کرده وخون عده ای را ریخته است ، او را

__________________

۱ ـ وی وهب بن وهب ابوالبختری قرشی مدنی است که در بغداد سکونت داشت ودر زمان خلافت مهدی عباسی ، از طرف او مدتی قاضی دادرسی ارتش بود وسپس در مدینه به قضاء اشتغال داشت. ابوالبختری فردی آلوده ومنحرف ودروغ گو بود واحادیث وی از نظر بزرگان علم حدیث ، فاقد ارزش واعتبار است (شمس الدین ذهبی ، محمد ، میزان الإعتدال فی نقد الرجال ، ج ۳ ، ص ۲۷۸).

۲ ـ یحیی بن عبدالله قبلاً امان نامه را به «مالک بن انس» وبرخی دیگر از فقهای آن روز ارائه کرده بود وآنان صحت واعتبار آن را تأیید کرده بودند.

۳ ـ امین ، احمد ، ضحی الإسلام ، ج ۲ ، ص ۲۰۳.

۴ ـ همان ، ص ۲۰۴.

۷۵۸۱