گرفت که فردای آن روز ، ضیافت دیگری ترتیب دهد وهمه آنان را جز ابولهب به خانه خود دعوت نماید. باز علی عليه‌السلام به دستور پیامبر غذا وشیر آماده نمود واز شخصیت های برجسته وشناخته شده بنی هاشم برای صرف ناهار واستماع سخنان پیامبر ، دعوت به عمل آورد. مهمانان همگی باز در موعد مقرر حضور بهم رسانیدند. پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله پس از صرف غذا سخنان خود را چنین آغاز کرد :

«هیچ کس از مردم برای کسان خود چیزی بهتر از آن چه من برای شما آورده ام ، نیاورده است. من خیر دنیا وآخرت برای شما آورده ام. خدایم به من فرمان داده که شما را به توحید ویگانگی وی ورسالت خویش ، دعوت کنم. چه کسی از شما مرا در این راه کمک می کند تا برادر ووصی ونماینده من در میان شما باشد؟»

او این جمله را گفت ومقداری مکث نمود تا ببیند کدام یک از آنان به ندای او پاسخ مثبت می دهد؟ در این موقع سکوتی مطلق آمیخته با بهت وتحیّر بر مجلس حکومت می کرد وهمگی سر به زیر افکنده ودر فکر فرو رفته بودند.

ناگهان علی عليه‌السلام که سن او در آن روز از چهارده سال تجاوز نمی کرد ، (۱) سکوت را درهم شکست وبرخاست ورو به پیامبر کرد وگفت :

«ای پیامبر خدا! من تو را در این راه یاری می کنم» ، سپس دست خود را به سوی پیامبر دراز کرد تا دست او را به عنوان پیمان فداکاری بفشارد. در این موقع پیامبر دستور داد که علی عليه‌السلام بنشیند. بار دیگر پیامبر گفتار خود را تکرار نمود ، باز علی برخاست وآمادگی خود را اعلام کرد. این بار نیز پیامبر به وی دستور داد بنشیند. در مرتبه سوم که مانند دفعات پیشین ، کسی جز علی بر نخاست وتنها او بود که به پا خاست وپشتیبانی خود را از هدف مقدس پیامبر اعلام کرد ، در این موقع پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله دست خود را بر دست علی زد وجمله تاریخی خود را در مجلس بزرگان بنی هاشم درباره علی بیان نمود فرمود :

__________________

۱ ـ در مورد سنّ علی عليه‌السلام هنگام اسلام آوردن ونیز هنگام اعلام حمایت از پیامبر اسلام صلى‌الله‌عليه‌وآله ، رجوع شود به شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج ۱۳ ، ص ۲۳۴ ، ۲۳۵ ; کلینی ، الروضه ، ص ۳۳۹ ، حدیث ۵۳۶.

۷۵۸۱