این دو برادر آغاز کرد ویک یک علویان را احضار ودر مورد محمد واهداف او پرسش وبازجویی کرد (۱) وچون به نتیجه ای نرسید ، با دادن پول ومرکب ، جاسوسانی را برای یافتن او بسیج کرد. (۲)

او در سال ۱۳۸ فضل بن صالح را امیر حج قرار داد وبه وی دستور داد محمد وابراهیم را هرجا که هستند پیدا وبازداشت کند. فضل وارد مدینه شد ومردم شهر وسادات حسنی جز محمد وابراهیم به دیدار او رفتند. فضل در مورد عدم حضور آن دو ، از پدرشان عبدالله پرسید ، او بهانه آورد که آن دو سرگرم شکار وتفریح هستند! (۳)

پس از آن ، حوادث پی در پی ومهمی پیش آمد که منصور نیروی خود را صرف رویارویی با آن ها کرد ومحمد موقتاً از فشار مصون ماند ودر این فرصت به گسترش دعوت وجمع آوری نیرو واعزام نمایندگان به مناطق مختلف پرداخت. (۲)

پس از آن که منصور به این حوادث خاتمه داد ، تمام فشار ونیروی خود را متوجه حجاز ساخت تا این منطقه را نیز آرام ساخته کاملاً تحت سیطره خویش درآورد ، زیرا در این مدت گزارش هایی حاکی از گسترش شعاع جنبش محمد ، به وی می رسید. (۳)

افزایش فشار

در سال ۱۴۰ هجری ، منصور شخصاً به بهانه حج ، سفری به حجاز کرد وتصمیم گرفت در این سفر به هر نحوی شده کار محمد وفعالیت های سیاسی علویان را یکسره نماید از این رو وقتی که وارد مدینه شد ، یک سلسله ملاقات هایی با سران سیاسی علویان ترتیب داد وبذل وبخشش هایی در مورد

__________________

۱ ـ تاریخ الأمم والملوک ، ج ۹ ، ص ۱۸۱. ۳. همان مأخذ.

۲ ـ الکامل فی التاریخ ، ج ۵ ، ص ۵۱۷ و ۵۲۲.

۳ ـ دکتر سمیره مختار اللیثی ، جهاد الشیعه ، ص ۱۱۵.

۷۵۸۱