۲. نیروهای انقلابی ، از نظر ظرفیت رزمی وتعداد نفرات در حدی نبودند که امیدی به پیروزی آن ها برود.

۳. نیروهای انقلابی ، صد در صد اصیل ومکتبی نبودند وبه همین جهت اطمینانی وجود نداشت که در صورت پیروزی ، حکومت آنان کاملاً بر اساس ضوابط اسلامی خواهد بود. بهترین گواه این معنا ، روی کار آمدن حکومت ستم گر عباسی پس از سقوط حکومت امویان است ، زیرا چنان که در همین کتاب دیدیم ، با قدرت نیروهای مبارز طرفدار اهل بیت ، سرانجام حکومت فاسد اموی سقوط کرد ، اما چون نیروهای انقلابی عموماً اصیل نبودند ، ثمره انقلاب را عباسیان بردند وپس از تشکیل دولت ، در ستم گری روی امویان را سفید کردند. اگر امامان شیعه نوعاً انقلاب های زمان خود را مورد تأیید قرار نمی دادند ، دقیقاً با توجه به این جهات بود.

یکی از دانشمندان وتحلیل گران بزرگ شیعی در این زمینه چنین می نویسد :

امامان خاندان رسالت به روشنی می دانستند که نیروهایی که علویان به آن ها تکیه دارند ، نیروهای فرسوده ای هستند که نمی توانند یک جنبش انقلابی را در یک قلمرو وسیع جغرافیایی ، با پیروزی نهایی رهبری کنند وبه همین جهت هر حرکت انقلابی که به این نیروها تکیه نماید ؛ محکوم به شکست است ، شکستی که عواقب آن به آن ها محدود نمی شود ، بلکه دامن گیر همه امت اسلامی می گردد. از طرف دیگر می دانستند که عناصر تشکیل دهنده جنبش انقلابی که بتواند در آن شرایط پیروز گردد ، غالباً عناصر غیراسلامی هستند ، از این رو امامان شیعه روا نمی دانستند با آن ها همکاری کنند ، اگرچه در برابر آن ها نیز نمی ایستادند. (۱)

آن چه گفته شد به صورت کلی درباره موضع ائمه عليهم‌السلام در مورد قیام های علویان بود ، اما درباره قیام زید ، ذیلاً جداگانه به بررسی می پردازیم :

__________________

۱ ـ انصارالحسین ، محمد مهدی شمس الدین ، ص ۲۱۰.

۷۵۸۱