«برادرت (سفاح) به من دستور داد که شمشیر بکشم ، به مجرد سوء ظنّ دستگیر کنم ، به بهانه کوچک ترین اتهامی به قتل برسانم ، هیچ گونه عذری را نپذیرم. من نیز به دستور وی بسیاری از حرمت ها را که خدا حفظ آن ها را لازم شمرده بود هتک کردم ، بسیاری از خون ها را که خدا حرمتشان را واجب کرده بود بر زمین ریختم ، حکومت را از اهل آن ستاندم ودرجای دیگر نهادم ...». (۱)

منصور نیز به این مطلب اعتراف کرد. وی هنگامی که می خواست ابومسلم را به قتل برساند ، ضمن بر شمردن جنایات او ، گفت : «چرا ۶۰۰ هزار تن را با زجر وشکنجه به قتل رساندی؟».

ابومسلم بی آن که منکر این قضیه هولناک شود ، پاسخ داد : این ها همه به منظور استحکام پایه های حکومت شما بود. (۲)

در جای دیگر ابومسلم تعداد قربانیان خود را در غیر از جنگ ها صد هزار نفر یاد کرده است. (۳)

ابومسلم حتی از یاران دیرین خود نیز نگذشت ، چنان که «ابو سلمه خلاّل» همکار ودوست خود را نیز که به «وزیر آل محمد» (۴) ملقب شده بود ودر پیروزی عباسیان سهم بزرگی داشت ودر حقیقت بازوی اقتصادی انقلاب بود ، به قتل رسانید. (۵)

بنابراین جای شگفت نیست اگر در تاریخ ها بخوانیم : هنگام رفتن ابومسلم به حج ، بادیه نشینها از گذرگاه ها می گریختند ، زیرا درباره خون آشام بودن او سخن های بسیار شنیده بودند! (۶)

__________________

۱ ـ حیدر ، اسد ، الإمام الصادق والمذاهب الأربعه ، ص ۵۳۳ ؛ خطیب بغدادی ، تاریخ بغداد ، ج ۱۰ ، ص ۲۰۸.

۲ ـ دکتر فاروق ، همان کتاب ، ص ۲۴۵.

۳ ـ ابن واضح ، تاریخ یعقوبی ، نجف ، ج ۳ ، ص ۱۰۵.

۴ ـ ابن اثیر ، الکامل فی التاریخ ، ج ۵ ، ص ۴۳۶ ؛ ابن کثیر ، البدایه والنهایه ، ج ۱۰ ، ص ۵۴.

۵ ـ ابن خلکان ، وفیات الأعیان ، تحقیق : دکتر احسان عباس ، ج ۲ ، ص ۱۹۶.

۶ ـ ابن خلکان ، همان کتاب ، ج ۳ ، ص ۱۴۸.

۷۵۸۱