بسازند ، بر اسب سوار شوند ، ودختری عرب حتی از بیابان نشینان بی نام ونشان را به همسری بگیرند ، واگر احیاناً چنین کاری مخفیانه انجام می گرفت ، طلاق وجدایی را بر آن زن وتازیانه وزندان را بر مرد تحمیل می کردند. حکومت وقضاوت وامامت نیز همه جا مخصوص عرب بود وهیچ غیرعربی به این گونه مناصب ومقامات نمی رسید. اصولاً عرب اموی را اعتقاد بر این بود که برای آقایی وفرمانروایی آفریده شده است وکار وزحمت ، مخصوص موالی است. این گونه برخورد نسبت به موالی ، یکی از بزرگ ترین علل سقوط آنان به دست ایرانیان به شمار می رود. در جریان انقلاب برضد امویان ، عباسیان از این عوامل برای بدنام ساختن آنان وتحریک مردم استفاده می کردند ، ولی در میان آن ها اثر دو عامل از همه بیش تر بود ، این دو عامل عبارت بودند از : تحقیر موالی ومظلومیت خاندان پیامبر.

عباسیان از این دو موضوع حداکثر بهره برداری را کردند ودر واقع این دو ، اهرم قدرت وسکوی پرش عباسیان برای نیل به اهدافشان به شمار می رفت.

نامه های سران نهضت عباسی به امام صادق عليه‌السلام

ابومسلم پس از مرگ «ابراهیم امام» (رهبر آن روز عباسیان) به حضرت صادق عليه‌السلام پیشنهاد قبول بیعت کرد وطی نامه ای چنین نوشت : «من مردم را به دوستی اهل بیت دعوت می کنم ، اگر مایل هستید کسی برای خلافت بهتر از شما نیست».

امام در پاسخ نوشت :

«ما اَنْتَ مِنْ رجالی وَلا الزَّمانُ زَمانی» : نه تو از یاران منی ونه زمانه ، زمانه من است. (۱)

هم چنین «فضل کاتب» می گوید : روزی نزد امام صادق عليه‌السلام بودم که نامه ای از ابومسلم رسید ، حضرت به پیک فرمود : «نامه تو را جوابی نیست ، از نزد ما بیرون شو». (۲)

__________________

۱ ـ شهرستانی ، الملل والنحل ، تحقیق : محمد سید گیلانی ، ج ۱ ، ص ۱۵۴.

۲ ـ کلینی ، الروضه من الکافی ، ص ۲۷۴ ؛ مجلسی ، بحارالأنوار ، ج ۴۷ ، ص ۲۹۷.

۷۵۸۱