داخل جامعه اسلامی ، بحث ها وگفتوگوهای علمی ومذهبی ومناظره پیرامون مباحث مختلف به اوج گرمی ورونق رسیده بود ودانشمندان فراوانی در این زمینه برخاسته بودند که هرکدام وزنه بزرگی به شمار می رفتند.

هم چنین ، از آن جا که اکثر مباحث علمی تا آن روز شکل ثابت وتدوین شده ای نیافته بود ، زمینه برای بحث ومناظره بسیار وسیع بود (۱). در اثر این عوامل ، مناظره میان پیروان فرقه ها ومذاهب گوناگون اهمیت خاصی پیدا کرده بود واین جا وآن جا مناظرات ارزنده وپرهیجان فراوانی رخ می داد که در خور توجه وجالب بود وامروز بسیاری از آن ها در دست است.

مجموع این عوامل ، مایه شکوفایی دانش وآگاهی وفهم تحلیلی مسائل در میان مسلمانان گردیده بود ، به طوری که برای این موضوع درکتب تاریخ اسلام جای خاصی باز شده است.

هشام بن حکم ، که درچنین جوّی تولد وپرورش یافته بود ، به حکم آن که از استعداد شگرف وشور وشوق فراوانی برخوردار بود ، به زودی جای خود را در میان دانشمندان باز کرد ودر صف مقدم متفکران ودانشمندان عصر خود قرار گرفت. (۲)

نخستین آشنایی

او (هشام) در این سیر علمی ، هنوز گم شده خود را نیافته بود وبا آن که مکتب های مختلف را بررسی نموده وبا بزرگ ترین رجال علمی ومذهبی عصر خود بحث ها کرده بود ، هنوز به نقطه مطلوب خویش نرسیده بود ، فقط یک نفر مانده بود که هشام با او رو به رو نشده بود واو کسی جز «جعفر بن محمد» ، پیشوای ششم شیعیان ، نبود.

هشام به درستی فکر می کرد که دیدار با او دریچه تازه ای به روی وی خواهد

__________________

۱ ـ امین ، احمد ، ضحی الإسلام ، ج ۲ ، ص ۵۴.

۲ ـ صفائی ، همان کتاب ، ص ۱۴.

۷۵۸۱