در این فکر بود که چگونه با امام عليه‌السلام رو به رو شود وچه طرحی بریزد که از موقعیت ومقام امام عليه‌السلام در انظار مردم کاسته شود؟!

حکومت نهائی از آنِ چه کسانی است؟

پیش از ورود امام باقر عليه‌السلام به دربار هشام ، او به دربایانش گفت : وقتی که محمد بن علی وارد تالار شد ، من او را مورد انتقاد ونکوهش قرار خواهم داد ، وقتی که سخنان من به پایان رسید وساکت شدم ، شما نیز یکی پس از دیگری او را مورد انتقاد وملامت قرار دهید. سپس اجازه ورود به آن حضرت داد. وقتی که امام باقر گام در تالار قصر نهاد ، با اشاره دست ، به همه حاضران سلام کرد ونشست. هشام از این که حضرت به او به عنوان خلیفه سلام نکرد وبدون اجازه او نشست ، به شدت خشمگین شد وگفت : «ای محمد بن علی! ، همواره یکی از شما خاندان ، بین مسلمانان اختلاف وتفرقه می افکند وبا علم اندک ، مردم را به امامت خود فرا می خواند وگمان می کند او امام مردم است ...» وسخنانی گستاخانه از این قبیل ایراد کرد. وقتی سخنان او به پایان رسید ، درباریان حاضر یکی پس از دیگری زبان به نکوهش وملامت گشودند. وقتی که همه ساکت شدند ، امام به پا خاست وفرمود : مردم! ، به کجا می روید وشما را به کدام سمت می برند؟! ، خداوند پیشینیان شما را بهوسیله ما هدایت کرد وآیندگان شما را نیز بهوسیله ما هدایت خواهد کرد ، اگر شما ملک وپادشاهی زودگذر دارید ، حکومت آینده از آن ما خواهد بود وبعد از حکومت ما هیچ ملک وپادشاهی نخواهد بود زیرا ما همان اهل عاقبت هستیم که خداوند متعال درباره آنان می فرماید : والعاقبه للمتقین (۱). (۲)

مُسابقه تیراندازی

اگر دربار حکومت هشام ، کانون پرورش علما ودانشمندان ومجمع

__________________

۱ ـ نور : ۳۶.

۲ ـ حاج شیخ عباس قمی ، الأنوار البهیه ، ص ۱۳۷.

۷۵۸۱