ابن کثیر می نویسد : «کعب الأحبار در زمان خلافت عمر مسلمان شد ومطالبی از اهل کتاب (یهود) نقل می کرد ، عمر نیز بعضی از منقولات او را نیکو می شمرد ، چون آن ها را حق می دانست ونیز می خواست او را جذب کند ، از این رو بسیاری از مردم ، مطالب زیادی از او اخذ کردند او نیز در نقل این گونه مطالب که بسیاری از آن ها ارزش نداشت زیاده روی کرد وبرخی از آن ها حتماً باطل بود ...». (۱)

آزادی عمل کعب وتوجه خاص خلیفه به وی ، در زمانی بود که بخشنامه ممنوعیت نقل وکتابت حدیث به شدت اجرا می شد وشخصیت های بزرگی هم چون ابوذر وعبدالله بن مسعود از نقل سخنان پیامبر ممنوع بودند وبه این جرم زندانی شدند.

از طرف دیگر ، باب قصه گویی نیز در زمان خلیفه دوم گشوده شد. نخستین کسی که به این کار پرداخت «تمیم الداری» بود. (۲) او از خلیفه اجازه خواست تا برای مردم ایستاده قصه بگوید وخلیفه به وی اجازه داد. (۳) خلیفه نسبت به او احترام خاصی قائل بود واز او با عنوان «خیر اهل المدینه» یاد می کرد. (۴)

تمیم که تنها یک سال واندی حضور پیامبر را درک کرده بود ، از پرتو عنایت خلیفه ، در جایگاهی قرار گرفت که در حضور بزرگان صحابه سخنرانی می کرد. او با اجازه ودستور خلیفه ، هر هفته ، قبل از نماز جمعه برای نمازگزاران سخنرانی (قصه گویی) می کرد (۵) گویا توجه خلیفه به وی از آن جا ناشی می شد که می خواست بدینوسیله برای مردم سرگرمی فراهم سازد وخلأ نقل حدیث را پر کند!

__________________

۱ ـ البدایه والنهایه ، ج ۲ ، ص ۱۲۳ ؛ تفسیر ابن کثیر ، ج ۴ ، ص ۱۷.

۲ ـ تمیم الداری ، راهب اهل فلسطین وعابد مردم آن دیار به شمار می رفت ، او در سال نهم هجرت وارد مدینه شد ومسلمان شد (ابن حجر عسقلانی ، الإصابه فی تمیز الصحابه ، ج ۱ ، ص ۴۸۸).

۳ ـ متقی هندی ، کنزالعمال ، ج ۱۰ ، ص ۲۸۲ ، هیثمی ، مجمع الزوائد ، ج ۱ ، ص ۱۹۰ ؛ ذهبی ، سِیَر أعلام النبلاء ، ج ۲ ، ص ۴۴۸.

۴ ـ الإصابه ، ج ۶ ، ص ۲۳۸.

۵ ـ ذهبی ، سِیَر أعلام النبلاء ، ج ۲ ، ص ۴۴۷.

۷۵۸۱