به هرکدام هدایا وخلعت های هنگفتی بالغ بر پنجاه هزار وصد هزار دینار بخشید. او فکر می کرد که آنان با دریافت این پول ها وبا آن پذیرایی جانانه در کاخ سبز دمشق ، در بازگشت به مدینه ، از او تمجید وتحسین خواهند کرد ، اما این دیدار نه تنها به نفع او تمام نشد ، بلکه کاملاً نتیجه معکوس بخشید.

نمایندگان به جز منذر بن زبیر (که به بصره رفت) به مدینه بازگشتند ودر اجتماع مردم این شهر اعلام کردند که : «ما از نزد شخصی برگشته ایم که دین ندارد ، شراب می خورد ، تار وطنبور می نوازد ، سگ بازی می کند ، خنیاگران وزنان خوش آواز در مجلس او دلربایی می کنند وبا مشتی دزد وخرابکار به شب نشینی می پردازد. اینک شما را شاهد می گیریم که او را از خلافت برکنار کردیم».

پسر حنظله گفت : «من از نزد شخصی برگشته ام که اگر هیچ کس با من یاری وهمکاری نکند با همین چند پسرم به جنگ او خواهم رفت او به من عطیه داد ومرا احترام کرد ، ولی من عطیه او را نپذیرفتم مگر برای این که در جنگ با وی از آن استفاده کنم».

به دنبال این جریان ، مردم مدینه با عبدالله پسر حنظله بیعت کردند وحاکم مدینه وهمه بنی امیه را از شهر بیرون کردند.

این گزارش که به یزید رسید ، «مسلم بن عُقبه» را که مردی سال خورده واز سرسپردگان دربار بنی امیه بود ، با لشگر انبوهی برای سرکوبی نهضت به مدینه اعزام کرد وبه وی گفت : به آنان سه روز مهلت بده ، اگر تسلیم نشدند ، با آنان بجنگ ، ووقتی پیروز شدی ، سه روز هرچه دارند از اموال وچهارپایان وسلاح وطعام ، همه را غارت کن ودر اختیار سربازان بگذار ...

سپاه شام ، مدینه را مورد حمله قرار داد وجنگ خونینی بین دو گروه درگرفت وسرانجام ، شورشیان شکست خوردند وسران نهضت کشته شدند. مسلم به مدت سه روز دستور قتل عام مردم وغارت شهر را صادر کرد. سربازان شام جنایاتی مرتکب شدند که قلم از بیان آن ها شرم دارد. مسلم را به خاطر این

۷۵۸۱