دو راهی دشوار

باتوجه به آن چه گذشت در می یابیم که ، «امام چهارم پس از حادثه عاشورا بر سر یک دوراهی دشوار قرار گرفته بود :

یا می بایست با ایجاد هیجان واحساسات که کسی چون او به سهولت قادر بود در میان جمع معتقدان وعلاقه مندان خود به وجود آورد ، به یک حرکت تند وعمل متهورانه دست زند ، پرچم مخالفتی بر افرازد ، وحادثه ای شورانگیز بیافریند ، ولی بر اثر آماده نبودن شرائط لازم برای پایداری واقدام عمیق ، چون شعله ای فرو بخوابد ومیدان را برای تاخت وتازهای بنی امیه در میدان فکر وسیاست خالی کند ویا می بایست احساسات سطحی را بهوسیله تدبیری پخته وسنجیده مهار کند. نخست مقدمه لازم کار بزرگ خود را فراهم آورد ؛ اندیشه راهنما ونیز عناصر صالح برای شروع به کار اصلی کار تجدید حیات اسلام وبازآفرینی جامعه اسلامی ونظام اسلامی را تأمین کند ، عجالتاً جان خود وتعداد بسیار معدود یاران قابل اتکای خود را حراست نماید ومیدان را در برابر حریف رها نکند ، تا زنده است وتا از چشم جستوجوگر وهراسان دستگاه بنی امیه پنهان است ، در این جبهه جبهه سازندگی افراد صالح وتعلیم اندیشه راهنما به مبارزه ای بی امان ولی پنهان مشغول باشد وآن گاه ادامه این راه را که بی گمان به سر منزل مقصود بسی نزدیک تر بود ، به امام پس از خود بسپارد ...

شک نیست که راه نخست ، راه فداکاران است ، ولی یک رهبر مسلکی که شعاع تأثیر عمل او نه تنها دایره محدود زمان خود ، بلکه سراسر عمر تاریخ را در برمی گیرد ، کافی نیست که فداکار باشد ، بلکه علاوه بر آن باید ژرفنگر ودوراندیش وپرحوصله وسخت با تدبیر نیز باشد ، واین همه شرائطی است که راه دوم را برای امام چهارم حتمی وقطعی ساخت». (۱)

__________________

۱ ـ (آیت الله) خامنه ای ، سید علی ، پیشوای صادق ، ص ۲۴.

۷۵۸۱