به امید تأمین این دو خواسته بود که جامعه عراق با ابن زبیر بیعت کرد ، زیرا وی ، هم دشمن امویان بود وهم تظاهر به صلاح وزهد وبی اعتنایی به دنیا می کرد ، ولی عملاً ثابت شد که حکومت ابن زبیر چندان تفاوتی با حکومت امویان ندارد!. درست است که ابن زبیر عراق را از زیر نفوذ وتسلط امویان نجات داد ، ولی قاتلان حسین عليه‌السلام وعناصر جنایت کار وخطرناکی همچون «شمر بن ذی الجوشن» ، «شَبَث بن رِبْعی» و «عمرو بن حجاج» که در فاجعه عاشورا نقش مهمی داشتند ، نه تنها هنوز در کوفه زنده بودند ، بلکه از مقربان حکومت بودند!

پسر زبیر از نظر اجرای عدالت نیز مقصود عراقیان را تأمین نکرد ، زیرا موالی هنوز هم مثل زمان بنی امیه در محرومیت به سر می بردند وقدرت وامکانات ؛ همه در دست شیوخ قبائل بود. عدم تأمین خواسته های عراقیان باعث شد که مردم از اطراف ابن زبیر پراکنده شده از قیام مختار پشتیبانی کنند.

مختار دعوت خود را وابسته به «محمد بن حنفیه» ، فرزند امیرمؤمنان ، معرفی کرد وهمین مطلب باعث اطمینان مردم به حرکت وی شد. او شعار خود را جمله «یا لثارات الحسین» : (پیش به سوی انتقام گیری خون حسین) قرار داد واین موضوع ، عراقیان را به تأمین اهداف خویش امیدوار می کرد.

مختار پس از رسیدن به قدرت ، از گروه «موالی» حمایت کرد وگام هایی در جهت تأمین حقوق اجتماعی آنان برداشت. این اقدام مختار ، اشراف وبزرگان قبائل عرب را برضد وی تحریک کرد. آنان اجتماعاتی به این منظور تشکیل داده توطئه ها کردند وبا کمک نیروهای عبدالله بن زبیر ، برای جنگ با مختار آماده شدند. در رأس این سران مخالف ، قاتلان امام حسین عليه‌السلام قرار داشتند ، وهمین موضوع کافی بود که انقلابیون را وادار به ایستادگی نموده برای رسیدن به پیروزی مصمم سازد.

مختار ، قاتلان امام حسین عليه‌السلام را سخت مورد تعقیب قرار داد وبه هلاکت رسانید ، به طوری که ظرف یک روز دویست وهشتاد نفر از آنان را کشت و

۷۵۸۱