لکه ننگ یا مذلت ننشسته است. (۱)

حضرت زینب عليها‌السلام در کاخ یزید

یزید دستور داد اسیران را همراه سرهای شهیدان به شام بفرستند. قافله اسیران به سمت شام حرکت کرد. مأموران ابن زیاد بسیار تندخو وخشن بودند. در بار شام به انتظار رسیدن این قافله ، که پیک فتح وپیروزی محسوب می شد ، دقیقه شماری می کرد. به گفته مورخان ، کاروان اسیران از دروازه ساعات در میان هزاران تماشاچی وارد شهر گردید. آن روز شهر دمشق ، غرق شادی وسرور ، پیروزی یزید را جشن گرفته بود! قافله اسیران در میان انبوه جمعیت ، کوچه ها وخیابان ها را پشت سر گذاشت وتا کاخ بلند حکومت یزید بدرقه شد.

درباریان ؛ در جایگاه مخصوص نشسته ویزید بر فراز تخت ، با غرور ونخوت تمام آماده دیدار اسیران بود. درمجلس یزید ، برخلاف مجلس عبیدالله ، همه کس راه نداشت ، بلکه تنها بزرگان کشور وسران قبایل وبرخی از نمایندگان خارجی حضور داشتند واز این جهت مجلس فوق العاده مهم وحساس بود.

اسیران ، وارد کاخ شدند ودر گوشه ای که در نظر گرفته شده بود ، قرار گرفتند. چون چشم یزید به اسیران خاندان پیامبر افتاد ، وآنان را پیش روی خود ایستاده دید ، دستور داد تا سر امام حسین عليه‌السلام را در میان طشتی نهادند. لحظه ای بعد او با چوبی که در دست داشت ، به دندان های امام می زد واشعاری را که «عبدالله بن زبعری سهمی» در زمان کافر بودن خود گفته بود ویادآور کینه های جاهلی بود ، می خواند وچنین می گفت :

«کاش بزرگان من که در بدر حاضر بودند وگزند تیرهای قبیله خزرج را دیدند ، امروز در این مجلس حاضر بودند وشادمانی می کردند ومی گفتند یزید دست مریزاد! به آل علی کیفر روز بدر را چشاندیم وانتقام

__________________

۱ ـ بلاغات النساء ، ص ۲۴. دکتر شهیدی ، سیدجعفر ، قیام حسین عليه‌السلام ، ص ۱۸۲.

۷۵۸۱