داشت واز پلیدی پاک گردانید. جز فاسق رسوا نمی شود وجز بدکار ، دروغ نمی گوید ، وبدکار ما نیستیم ، دیگرانند (یعنی تو ودار ودسته ات هستید) وستایش مخصوص خداوند است. (۱)

دیدی خدا با خاندانت چه کرد؟!

جز زیبایی ندیدم! آنان کسانی بودند که خدا مقدر ساخته بود کشته شوند وآن ها نیز اطاعت کرده وبه سوی آرامگاه خود شتافتند وبه زودی خداوند تو وآنان را (در روز رستاخیز) با هم رو به رو می کند وآنان از تو ، به درگاه خدا شکایت ودادخواهی خواهند کرد ، اینک بنگر که آن روز چه کسی پیروز خواهد شد ، مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه!

پسر زیاد (از سخنان صریح وتند زینب واز این که او را با نام مادر بزرگ بدنامش یعنی مرجانه خطاب کرد) سخت خشمگین شد وخواست تصمیم ظالمانه بگیرد. یکی از حاضران به نام «عمرو بن حریث» گفت : امیر! این یک زن است وکسی زن را به خاطر سخنانش موأخذه نمی کند.

پسر زیاد بار دیگر خطاب به زینب گفت :

خدا دلم را با کشته شدن برادر نافرمانت حسین وخاندان شورش گر وسرکِشَت شفا داد.

زینب گفت :

به جانم قسم مهتر مرا کشتی ، نهال مرا قطع کردی وریشه مرا در آوردی ، اگر این کار مایه شفای توست ، همانا شفا یافته ای.

پسر زیاد که تحت تأثیر شیوائی کلام زینب قرار گرفته بود ، با خشم واستهزا گفت : این هم مثل پدرش سخن پرداز است ، به جان خودم پدرت نیز شاعر بود وسخن به سجع می گفت.

زینب گفت :

__________________

۱ ـ انما یفتضح الفاسق ویکذب الفاجر وهو غیرنا والحمدللّه (شیخ مفید ، الإرشاد ، ص ۲۴۴).

۷۵۸۱