بحث های پیشین ، راز ورمز صلح امام مجتبی عليه‌السلام را روشن ساخت ، ولی در این جا ، جای یک سؤال باقی است وآن این است که چرا امام حسن عليه‌السلام صلح کرد ولی امام حسین عليه‌السلام قیام نمود؟ اگر صلح ، کار درستی بود ، چرا امام حسین عليه‌السلام با یزید صلح نکرد؟ واگر قرار بر قیام بود ، چرا امام حسن عليه‌السلام به حرکت نظامی ادامه نداد؟

پاسخ این سؤال را باید در اوضاع وشرایط متفاوت زمان این دو صلح وقیام ، ونحوه رفتار وشخصیت معاویه ویزید جستوجو کرد. ذیلاً به گوشه هایی از تفاوت شیوه معاویه ویزید اشاره می کنیم :

فریب کاری های معاویه

معاویه در دوران زمام داری خود ، با نقشه ها وسیاست های عوام فریبانه خود ، همواره سعی می کرد به حکومت خود رنگ شرعی واسلامی بدهد. او از این که افکار عمومی ، انحراف وی را از خط سیر صحیح سیاست اسلامی بفهمد ، جلوگیری می کرد. گرچه معاویه عملاً اسلام را تحریف نموده وحکومت اشرافی اموی را جایگزین خلافت ساده وبی پیرایه اسلامی ساخته ، وجامعه اسلامی را به یک جامعه غیر اسلامی تبدیل کرده بود ، ولی با وجود این ها ظواهر اسلام را نسبتاً حفظ می کرد ، مقررات اسلامی را ظاهراً اجرا می نمود ، پرده ها را نمی درید ودر دربارش ، پاره ای از مقررات اسلامی مراعات می شد ونمی گذاشت رنگ اسلامیِ ظاهریِ جامعه ، عوض شود. او به خوبی درک می کرد که چون به نام دین وخلافت اسلامی ، بر مردم حکومت می کند ، نباید علناً مرتکب کارهایی بشود که مردم آن را مبارزه با دین همان دینی که وی به نام آن بر آنان فرمانروایی می کرد تلقی نمایند ، بلکه همیشه به اعمال خود رنگ دینی می داد تا با مقامی که داشت ، سازگار باشد وآن دسته از کارها را که توجیه وتفسیر آن طبق موازین دینی

۷۵۸۱