سندی گویا

شاید هیچ سندی در ترسیم دورنمای جامعه متشتت وپراکنده آن روز عراق ونشان دادن سستی عراقیان در کار جنگ ، گویاتر ورساتر از گفتار خود آن حضرت نباشد. حضرت مجتبی عليه‌السلام در «مدائن» ، یعنی آخرین نقطه ای که سپاه امام تا آن جا پیشروی کرد ، سخنرانی جامع ومهیجی ایراد نمود وطی آن چنین فرمود :

هیچ شکّ وتردید ی ما را از مقابله با اهل شام باز نمی دارد. ما در گذشته به نیروی استقامت وتفاهم داخلی شما ، با اهل شام می جنگیدیم ، ولی امروز بر اثر کینه ها ، اتحاد وتفاهم از میان شما رخت بر بسته ، استقامت خود را از دست داده وزبان به شکوه گشوده اید.

وقتی که به جنگ صفین روانه می شدید ، دین خود را برمنافع دنیا مقدم می داشتید ، ولی امروز منافع خود را بر دین خود مقدم می دارید. ما همان گونه هستیم که در گذشته بودیم ، ولی شما نسبت به ما آن گونه که بودید وفادار نیستید.

عده ای از شما ، کسان وبستگان خود را در جنگ صفین ، وعده ای دیگر کسان خود را در نهروان از دست داده اند. گروه اول ، برکشتگان خود اشک می ریزند ؛ وگروه دوم ، خونبهای کشتگان خود را می خواهند ؛ وبقیه نیز از پیروی ما سرپیچی می کنند!

معاویه پیشنهادی به ما کرده است که دور از انصاف ، وبرخلاف هدف بلند وعزت ما است. اینک اگر آماده کشته شدن در راه خدا هستید ، بگویید تا با او به مبارزه برخیزیم وبا شمشیر پاسخ او را بدهیم واگر طالب زندگی وعافیت هستید ، اعلام کنید تا پیشنهاد او را بپذیریم ورضایت شما را تأمین کنیم.

سخن امام که به این جا رسید ، مردم از هر طرف فریاد زدند : «اَلْبُقْیَه ، اَلْبُقْیَه» : ما زندگی می خواهیم ، ما می خواهیم زنده بمانیم! (۱)

__________________

۱ ـ ابن اثیر ، اُسْدُ الغابه فی معرفه الصحابه ، ج ۲ ، ص ۱۳ و ۱۴ ابن اثیر ، الکامل فی التاریخ ، ج ۳ ، ص ۴۰۶ مجلسی ، بحارالأنوار ، ج ۴۴ ، ص ۲۱ سبط ابن الجوزی ، تذکره الخواص ، ص ۱۹۹.

۷۵۸۱