قانون صلح در اسلام

باید توجه داشت که در آیین اسلام قانون واحدی به نام جنگ وجهاد وجود ندارد ، بلکه همان طور که اسلام در شرائط خاصی دستور می دهد مسلمانان با دشمن بجنگند ، همچنین دستور داده است که اگر نبرد برای پیشبرد هدف مؤثر نباشد ، از درِ صلح وارد شوند. ما در تاریخ حیات پیامبراسلام صلى‌الله‌عليه‌وآله هر دو صحنه را مشاهده می کنیم : پیامبر اسلام که در جنگهای بدر ، احد ، احزاب وحنین دست به نبرد زد ، در شرائط دیگری که پیروزی را غیرممکن می دید ، ناگزیر با دشمنان اسلام قرارداد صلح بست وبه طور موقّت از دست زدن به جنگ واقدام حادّ خودداری نمود تا در پرتو آن ، پیشرفت اسلام تضمین گردد. پیمان صلح پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله با «بنی ضَمْرَه» و «بنی اَشْجَعْ» ونیز با اهل مکه (در حدیبیه) از جمله این موارد به شمار می رود. (۱)

بنابر این ، همان گونه که پیامبر اسلام صلى‌الله‌عليه‌وآله بر اساس مصالح عالی تری که احیانا آن روز برای عده ای قابل درک نبود ، موقتاً با دشمن کنار آمد ، حضرت مجتبی عليه‌السلام نیز ، که از جانب پروردگار رهبر وپیشوای دینی بود وبه تمام جهات وجوانب قضیه ، بهتر از هرکس دیگر آگاهی داشت ، با دوراندیشی خاصی صلاح جامعه اسلامی را در عدم ادامه جنگ تشخیص داد. از این رو این موضوع نباید موجب خرده گیری گردد ، بلکه باید روش آن حضرت عیناً مثل پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله تلقّی شود. اینک برای آن که انگیزه ها وآثار صلح آن حضرت بهتر روشن شود ، لازم است تاریخ را ورق بزنیم واین مسئله را با استناد به مدارک اصیل تاریخی بررسی کنیم :

__________________

۱ ـ امام حسن مجتبی عليه‌السلام درپاسخ شخصی که به صلح آن حضرت با معاویه اعتراض داشت ، به پیمان های صلح پیامبر اسلام استناد نموده ، وفرمود : به همان دلیل که پیامبر با آن قبائل پیمان بست ، من نیز با معاویه قرار داد آتش بس منعقد ساختم (مجلسی ، بحارالأنوار ، ج ۴۴ ، ص ۲).

۷۵۸۱